عشق یکطرفه پارت ۴
ا.ت: سلام کوک چطوری؟
کوک: خوبم مرسی
ا.ت: کاری داشتی؟
کوک: الان کجایی؟
ا.ت: دارم میرم سر قرار، چطور؟
کوک: همین الان از اونجا برو
ا.ت: واسه ی چی؟
کوک: چونـ.......
ویو ا.ت
حرفشو قطع کردم
وقتی به رستوران رسیدم همه جا خیلی خوشگل شده بود
جی هیون رو دیدم که رو به روم رو صندلی نشسته بود
داشتم میرفتم طرفش که یه نفر از پشت یه دستمال گذاشت جلو دهنم
جی هیون رو نمی تونستم واضح ببینم داشتم از هوش میرفتم
فقط آخرین صدایی که شنیدم:
.....: ببرینش. بود
ویو کوک
داشتم بدو بدو به سمت جایی که ا.ت رفته بود میرفتم چون بابام زنگ زده بودو بهم گفت:
پ ک: الو پسر
کوک: الو بله
پ ک:بیبین، باید زود جایی رو که بهت می گم بری
کوک: کجا؟
پ ک: همونجایی که همیشه خدمتکار خونتون میره
کوک: آهان اونجارو میگی..... واسه ی چی؟
پ ک: پدره اون پسره جزوه کساییه که ما دنبالش بودیم... الان دختره رو از چنگمون گرفتن
کوک: چی چرا؟
ویو کوک
گوشی رو قطع کردو دیگه جواب نداد
خیلی نگران شدمو زود رفتم طرف اون رستوران دیدم جی هیون با خیال راحت رو صندلی نشسته
رفتم یقشو گرفتمو بردمش طرف دیوارو بهش گفتم
کوک: عوضی ا.ت کجاست 🤬
جی هیون: شما کیش باشی؟
کوک: من... من.... دوست پسرشم...
جی هیون: عععهههه از کی ا.ت دوست پسر داره؟
کوک: از... از همین الان
ویو کوک
انداختمش زمینو از اونجا رفتم...
خب اینم پارت ۴❤
حمایت فراموش نشه☺️
مثل همیشه تا پارت بعدی بدرود🫡
کوک: خوبم مرسی
ا.ت: کاری داشتی؟
کوک: الان کجایی؟
ا.ت: دارم میرم سر قرار، چطور؟
کوک: همین الان از اونجا برو
ا.ت: واسه ی چی؟
کوک: چونـ.......
ویو ا.ت
حرفشو قطع کردم
وقتی به رستوران رسیدم همه جا خیلی خوشگل شده بود
جی هیون رو دیدم که رو به روم رو صندلی نشسته بود
داشتم میرفتم طرفش که یه نفر از پشت یه دستمال گذاشت جلو دهنم
جی هیون رو نمی تونستم واضح ببینم داشتم از هوش میرفتم
فقط آخرین صدایی که شنیدم:
.....: ببرینش. بود
ویو کوک
داشتم بدو بدو به سمت جایی که ا.ت رفته بود میرفتم چون بابام زنگ زده بودو بهم گفت:
پ ک: الو پسر
کوک: الو بله
پ ک:بیبین، باید زود جایی رو که بهت می گم بری
کوک: کجا؟
پ ک: همونجایی که همیشه خدمتکار خونتون میره
کوک: آهان اونجارو میگی..... واسه ی چی؟
پ ک: پدره اون پسره جزوه کساییه که ما دنبالش بودیم... الان دختره رو از چنگمون گرفتن
کوک: چی چرا؟
ویو کوک
گوشی رو قطع کردو دیگه جواب نداد
خیلی نگران شدمو زود رفتم طرف اون رستوران دیدم جی هیون با خیال راحت رو صندلی نشسته
رفتم یقشو گرفتمو بردمش طرف دیوارو بهش گفتم
کوک: عوضی ا.ت کجاست 🤬
جی هیون: شما کیش باشی؟
کوک: من... من.... دوست پسرشم...
جی هیون: عععهههه از کی ا.ت دوست پسر داره؟
کوک: از... از همین الان
ویو کوک
انداختمش زمینو از اونجا رفتم...
خب اینم پارت ۴❤
حمایت فراموش نشه☺️
مثل همیشه تا پارت بعدی بدرود🫡
۳.۱k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.