اغوش استاد🌙
#اغوش_استاد🌙
#پارت26
سری باتاسف تکون دادوگفت:
_پناه کم مونده بود بری توبغلش
باچشمای گردشده نگاهش کردم وگفتم:
_ای وای...الان ببین بقیه دربارم چی فکر میکنن
_بیخیال مهم نیست
_یعنی چی مهم نیست غزل؟مهمه
_خب به من چه...میخواستی فاصله اجتماعیت ورعایت کنی
نگاهم به لبای خندونش افتاد وچشم غره ای بهش رفتم که لبخندش بیشتر شد وهیچ نگفت.
بعدازتموم شدن کلاس از دانشگاه بیرون زدیم ورفتیم سمت اتوبوس وتابرگردیم خونه من...
بعدازاینکه رسیدیم رفتیم سمت اسانسور و وقتی باز شد خواستیم بریم داخل من سرم پایین بود که غزل اروم گفت:
_سلام استاد
سرم وبلندکردم بادیدن استادسلطانی ابروهام بالاپرید واروم زمزمه کردم:
_سلام
_سلام...اگر نمیخوایین بیایین در وببندین
خواستم جوابش وبدم که غزل فهمید الان باز دهنم بی موقع باز میشه سریع دستم وگرفت وگفت:
_ببخشید...بیاپناه
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
#پارت26
سری باتاسف تکون دادوگفت:
_پناه کم مونده بود بری توبغلش
باچشمای گردشده نگاهش کردم وگفتم:
_ای وای...الان ببین بقیه دربارم چی فکر میکنن
_بیخیال مهم نیست
_یعنی چی مهم نیست غزل؟مهمه
_خب به من چه...میخواستی فاصله اجتماعیت ورعایت کنی
نگاهم به لبای خندونش افتاد وچشم غره ای بهش رفتم که لبخندش بیشتر شد وهیچ نگفت.
بعدازتموم شدن کلاس از دانشگاه بیرون زدیم ورفتیم سمت اتوبوس وتابرگردیم خونه من...
بعدازاینکه رسیدیم رفتیم سمت اسانسور و وقتی باز شد خواستیم بریم داخل من سرم پایین بود که غزل اروم گفت:
_سلام استاد
سرم وبلندکردم بادیدن استادسلطانی ابروهام بالاپرید واروم زمزمه کردم:
_سلام
_سلام...اگر نمیخوایین بیایین در وببندین
خواستم جوابش وبدم که غزل فهمید الان باز دهنم بی موقع باز میشه سریع دستم وگرفت وگفت:
_ببخشید...بیاپناه
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
۱.۴k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.