بچه ها ببخشید اکه نبودم

#پارت35

من ازت متنفر نیستم

بزار ببینم... این گشاد بودن و همیشه خسته بودن و خوابالو بودنش خیلی کراشه
وقتیم که میخنده خیلی هات میشه کصافت
ازبس که ازش اعصابم ازش تخ*می بود که هیچوقت درست به قیافش دقت نکرده بودم
همیشم که خشتیپه و کل روزم که بپی عطر میده بسکه میرع حموم😐
برا این یکی حال داره همیشه
چونم و گذاشتم رو زانو هام
عوضی..

دلم میخواست بعد مدتی یکم غذا درست کنم
درحال پخت و پز بودن که زنگ در زده شد یعنی باز بورام بود؟
با تعجب شونع ای انداختم بالا و به سمت آیفون رفتم
ولی بورام نبود
گوشی و برداشتم
-بله بفرمایید
+ببخشید؟ درست امدم؟ اینجا منزل آقای مین یونگی هست؟
-عا.. خب ب.. بعله باهاشون کاری داشتید؟
+بله میشع بگید بیان پایین؟
-همسرم امروز خونه نیستن اگه باهاشون کار واجبی دارید باید ۸به بعد بیاید
+چی؟؟شوگا ازدواج کردهعع؟
ابروهام از تعجب پرید
هیچکس جز اطرافیانش اسم مستعارش رو نمیدونستن
پس این آقا کی بود که اسمشو میدونست؟