شعر
پديده
اي غافل از اندوه درونم، تو كجايي؟
پُررنگ ترين راه جنونم، تو كجايي؟
اي اشك مريز تا نكني قلب مرا خوار
اي دل چقدر در خورِ آيينه شوي تار؟
باران قشنگي ست كه از خلقتِ انسان
بر عشق پديد آمده از دولت يزدان
اين جا به هواي تو قدم، پشت قدم ها
در حال نوشتن ز تو بارانِ قلم ها...
حالي ست عجيب از دلِ تو بهر دلِ من
اين جا سرِ خُم، باده فروش است گِلِ من...
گر آب و دلِ خاك، گِل آلوده¬ترين شد!
اين بود پديده كه تو شايسته ترين شد!!!
سال۹۳
(خلوت سرا)
#شاعر #شعر #نویسنده #مهر #مهردادشائقی #شاعری_که_اشک_هایش_را_فروخت #خلوت_سرا #پدیده
اي غافل از اندوه درونم، تو كجايي؟
پُررنگ ترين راه جنونم، تو كجايي؟
اي اشك مريز تا نكني قلب مرا خوار
اي دل چقدر در خورِ آيينه شوي تار؟
باران قشنگي ست كه از خلقتِ انسان
بر عشق پديد آمده از دولت يزدان
اين جا به هواي تو قدم، پشت قدم ها
در حال نوشتن ز تو بارانِ قلم ها...
حالي ست عجيب از دلِ تو بهر دلِ من
اين جا سرِ خُم، باده فروش است گِلِ من...
گر آب و دلِ خاك، گِل آلوده¬ترين شد!
اين بود پديده كه تو شايسته ترين شد!!!
سال۹۳
(خلوت سرا)
#شاعر #شعر #نویسنده #مهر #مهردادشائقی #شاعری_که_اشک_هایش_را_فروخت #خلوت_سرا #پدیده
۶۸۸
۱۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.