اشتباهی از عشق p³
اشتباهی از عشقP3
چرا نیومدن؟ مهدکودک تموم شد و دختر قصمون با چهره ای پر از غم، رفت پیش مامانش! اما بازم بابا نبود!
+سلام مامان
-سلام عزیزم
+بابا کو؟یونگی کو؟
-بابا تو شرکت کار داشت رفت اونجا
+پس یونگی چی؟
-اونو نمیدونم حتما حالش خوبه نگرانش نباش باشه؟
+ولی میخوام ببینمش! من نمیتونم بدون اون ادامه بدممم😭(و گریه کرد)اون تنها دوستمه من نمیتونم بدون اون ادامه بدم(خوب باهاش از الان ازدواج کن وات د فاز؟😐)
-نگران نباش میریم میبینیمش باشه؟
+خونشونو نمیدونم کجاست
-حتما وقتی اومده ثبت نام ادرسو نوشته
+پس بریم؟🤩( تغییر مود در یک ثانیه!😂)
-خانم لی
#بله
-ادرس خونه ی یکی به اسم یونگی رو دارین؟لطفا دفترتون رو ببینین
#حتما
بعد۳۰ دقیقه بلخره خانم لی از دفترش بیرون اومد و سویون پرید جلوش
+کجاس؟
#متاسفم سویون کوچولوم...اونا... از همکارم پرسیدم فهمیدم پسری که تو با این مشخصات میگی همین دیروز مدارکش رو برد و از اینجا رفتند
+خونشونم بردن؟
#اره قشنگم
+نگفتن کجا میرن؟
#متاسفم ما فقط مدارک رو میدیم کاری نداریم به ادرس جدید خونشون
-نگرانش نباش سویون مطمئنم هرجایی که باشه به فکرت هست و فراموشت نمیکنه
(خود مامانه هم بغض کرده)
+ولی...ولی من نمیتونم!من نمیتونم مامان چرا درکم نمیکنی؟ اولین دوستمو بعد۲ روز ازدست دادم!😭😭😭(خیلی واقعا درد داره مگه نه رونا؟😓)
-میفهممت سویون اما اگه قراره انقد زود تسلیم بشی که نمیتونی زندگی کنی! زندگی یعنی تسلیم نشدن
+چرا همه ی آدمای خوب ازم دورن؟
-شاید چون میخوان بهت یاد بدن چجوری طاقت دوری رو داشته باشی
+چجوری میتونم بهشون نزدیک بشم؟
-وقتی از ته قلبت بخوایشون! اونوقت میتونی یه جایی تو دلشون داشته باشی
+پس میگی بدون یونگی هم میتونم؟
-جوابش پیش خودته عزیزم
-بریم خونه؟
+بریم
سویون کل روز رو تو اتاقش بود حتی متوجه حضور پدرش هم نشد متوجه نشد داشتن با مادرش درمورد شرکت حرف میزدن و علاقه ای به شنیدن بهش نداشت فقط میخواست برای یه بار دیگه ببینش
چرا نیومدن؟ مهدکودک تموم شد و دختر قصمون با چهره ای پر از غم، رفت پیش مامانش! اما بازم بابا نبود!
+سلام مامان
-سلام عزیزم
+بابا کو؟یونگی کو؟
-بابا تو شرکت کار داشت رفت اونجا
+پس یونگی چی؟
-اونو نمیدونم حتما حالش خوبه نگرانش نباش باشه؟
+ولی میخوام ببینمش! من نمیتونم بدون اون ادامه بدممم😭(و گریه کرد)اون تنها دوستمه من نمیتونم بدون اون ادامه بدم(خوب باهاش از الان ازدواج کن وات د فاز؟😐)
-نگران نباش میریم میبینیمش باشه؟
+خونشونو نمیدونم کجاست
-حتما وقتی اومده ثبت نام ادرسو نوشته
+پس بریم؟🤩( تغییر مود در یک ثانیه!😂)
-خانم لی
#بله
-ادرس خونه ی یکی به اسم یونگی رو دارین؟لطفا دفترتون رو ببینین
#حتما
بعد۳۰ دقیقه بلخره خانم لی از دفترش بیرون اومد و سویون پرید جلوش
+کجاس؟
#متاسفم سویون کوچولوم...اونا... از همکارم پرسیدم فهمیدم پسری که تو با این مشخصات میگی همین دیروز مدارکش رو برد و از اینجا رفتند
+خونشونم بردن؟
#اره قشنگم
+نگفتن کجا میرن؟
#متاسفم ما فقط مدارک رو میدیم کاری نداریم به ادرس جدید خونشون
-نگرانش نباش سویون مطمئنم هرجایی که باشه به فکرت هست و فراموشت نمیکنه
(خود مامانه هم بغض کرده)
+ولی...ولی من نمیتونم!من نمیتونم مامان چرا درکم نمیکنی؟ اولین دوستمو بعد۲ روز ازدست دادم!😭😭😭(خیلی واقعا درد داره مگه نه رونا؟😓)
-میفهممت سویون اما اگه قراره انقد زود تسلیم بشی که نمیتونی زندگی کنی! زندگی یعنی تسلیم نشدن
+چرا همه ی آدمای خوب ازم دورن؟
-شاید چون میخوان بهت یاد بدن چجوری طاقت دوری رو داشته باشی
+چجوری میتونم بهشون نزدیک بشم؟
-وقتی از ته قلبت بخوایشون! اونوقت میتونی یه جایی تو دلشون داشته باشی
+پس میگی بدون یونگی هم میتونم؟
-جوابش پیش خودته عزیزم
-بریم خونه؟
+بریم
سویون کل روز رو تو اتاقش بود حتی متوجه حضور پدرش هم نشد متوجه نشد داشتن با مادرش درمورد شرکت حرف میزدن و علاقه ای به شنیدن بهش نداشت فقط میخواست برای یه بار دیگه ببینش
۵.۸k
۰۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.