امروز با نگار قدم میزدیم دوسه تا پسر اومدن بهمون تیکه انداختن نگار هرچی از دهنش درومد گفت دیگه بدونی که گفت رفتن منم یکم همراهیش میکردم
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.