[اون مافیای منه]p7

[اون‌مافیای‌منه]p7

میخاست نزدیکم بشه و بوسم کنه که یکی دستمو کشید و افتادم تو بغل یکی
کوک ویو
الکس گفت میخاد اون دختره رو امتحان کنه
من ازین کارا خوشم نمیومد !
همش احساس میکردم اون دختره رو میشناسم و جایی دیدمش
دختره اومد و سفارشارو گذاشت رو میز که الکس پاشد و داشت اذیتش میکرد
سعی کردم بهش دقت نکنم و ویسکیمو باز کردم و کمی ازش خوردم
به صورت دختره نگاه کردم..!
این همون ا.ت دختر کیم نیست؟ اینجا چیکار میکنه؟ چرا الکسو همراهی نمیکرد؟ یعنی هر*زه نیست؟
عصبی شدم و پاشدم دست ا.ت رو گرفتم و کشیدمش سمت خودم
&هی چیکار می‌کنی کوک؟(حالت مست)
-مرسی که دعوتم کردی من میرم
&وایسا چی؟(مست)
به حرفاش اهمیت ندادم و ا.ت رو کشوندم و بردمش تو ماشین.
ا.ت ویو
منو برد سمت ماشینش و به راننده گفت پیاده بشه و منو نشوند سمت شاگرد و خودشم پشت فرمون نشست
زبونم بند اومده بود نمی‌دونستم چی بگم الان یه مافیای درجه یک جلوم نشسته بود سرمو انداختم پایین.

-اسمت ا.ت هست؟ (سرد)
+ب..بل..بله
-همون که اون شب اومد و وسط قمار داد و بیداد کرد؟(نیشخند)
+م..من..نم..نمیدوستم..شما..مافیایی
-برچی اینجا کار میکنی؟
+نیاز به پول داشتم و جای دیگ استخدام نشدم
-چند سالته؟!
+نوزده
-هه میدونی که بار جای بچه ها نیست؟
+ولی من به این کار نیاز دارم
- اوکی وقتی رفتی به الکس و رفیقاش دقت نکن و فقط برو سر کارت و سفارش‌های اون میز رو بده کس دیگه ای ببره
+الکس کیه؟
-همونی که میخاست بهت دست بزنه
+او..اوکی.
از ماشینش پیاده شدم و رفتم سرکارم و تموم شد و رفتم خونه.
فردا صبح با داد و بیداد مامان و بابام بیدار شدم که..





لایک کن بوص بهت 🗿👍🏿❤️