یک شبی تنها شدم من در میان خانه ام
یک شبی تنها شدم من در میان خانه ام
یک قدح بود و کمی اشک و می و پیمانه ام
دل پر از سودای ِ عشق و حسرت و اندوه و اه
شب لبالب خلسه و آن خوش خرامی های ماه
سیل ِ اندیشه وجودم را ز من خالی نمود
ای دریغا بهر ِ پرواز ِ دلم حالی نبود
زندگی این بار سنگین ِ سراسر رنج و غم
دوزخی بود از فراز و از نشیب و پیچ و خم
کوره راه زندگی آکنده از شوری پلشت
این فسانه در مرارتهای ناکامی گذشت
کودکیهایم سراب ِ خوش خیالی های تلخ
بی خبر از این فریب و جان گدازی های سلخ
آن شبابی که بهار ِ زندگی نامش برند
خود حبابی بود از پژمردن ِ شوری چرند
پیری آن دوران سستی و کمال و پختگی
از برون فرسودگی و از درون آشفتگی
💜
یک قدح بود و کمی اشک و می و پیمانه ام
دل پر از سودای ِ عشق و حسرت و اندوه و اه
شب لبالب خلسه و آن خوش خرامی های ماه
سیل ِ اندیشه وجودم را ز من خالی نمود
ای دریغا بهر ِ پرواز ِ دلم حالی نبود
زندگی این بار سنگین ِ سراسر رنج و غم
دوزخی بود از فراز و از نشیب و پیچ و خم
کوره راه زندگی آکنده از شوری پلشت
این فسانه در مرارتهای ناکامی گذشت
کودکیهایم سراب ِ خوش خیالی های تلخ
بی خبر از این فریب و جان گدازی های سلخ
آن شبابی که بهار ِ زندگی نامش برند
خود حبابی بود از پژمردن ِ شوری چرند
پیری آن دوران سستی و کمال و پختگی
از برون فرسودگی و از درون آشفتگی
💜
۲.۰k
۲۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.