گ میزنی دفتر تلخ روزگار را
#گ میزنی دفتر تلخ روزگار را
کسی که فراموش نشد ، دیگر مرا در خاطرش نیست !
دیگر لبخندی نیست
یک چشم پر از آرامش کجاست؟
ای شب
ارزان میفروشمت به خورشید
فقط صبح شـو .
چـوبی به آستینم کَرد روزگار
ڪه معنای
تلخ
سڪوت
مترسک را الان میفهممدار بزن … خاطرات کسی که تـو را دور زده
حالم خوب است …امّا گذشته ام درد میکند . . .
*
نشانه میگیری
سنگ می اندازی و بعد خنده کنان !
لِی .. لِی .. لِی ..
پای میکوبی و میروی !
بد جور با دلم “بــــــــــازی” کرد
کسی که فراموش نشد ، دیگر مرا در خاطرش نیست !
دیگر لبخندی نیست
یک چشم پر از آرامش کجاست؟
ای شب
ارزان میفروشمت به خورشید
فقط صبح شـو .
چـوبی به آستینم کَرد روزگار
ڪه معنای
تلخ
سڪوت
مترسک را الان میفهممدار بزن … خاطرات کسی که تـو را دور زده
حالم خوب است …امّا گذشته ام درد میکند . . .
*
نشانه میگیری
سنگ می اندازی و بعد خنده کنان !
لِی .. لِی .. لِی ..
پای میکوبی و میروی !
بد جور با دلم “بــــــــــازی” کرد
۱۳.۱k
۰۸ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.