روزی مجنون از روی سجاده ی شخصی عبورکرد
روزی مجنون از روی سجاده ی شخصی عبورکرد
مرد نماز را شکست وگفت:
درحال رازو نیاز با خدابودم تو چگونه این رشته را بریدی؟؟!!
مجنون لبخندی زد وگفت:
عاشق بنده ای هستم وتورا ندیدم!! تو عاشق خدایی ومرا دیدی!!...
مرد نماز را شکست وگفت:
درحال رازو نیاز با خدابودم تو چگونه این رشته را بریدی؟؟!!
مجنون لبخندی زد وگفت:
عاشق بنده ای هستم وتورا ندیدم!! تو عاشق خدایی ومرا دیدی!!...
۲.۸k
۱۳ آبان ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.