فیک طراح جئون🖇part14
طراح جئون🖇 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🖤#part14
🖤
🖤
🖤
صب ساعت۱۲
ویو ا/ت
از خواب پاشدم واییی چه صبح خوبیه بلند شدم رفنم صبحونمو خوردم و رفتم کمپانی و کوک بهم گفت که برای فردا ساعت ۹ صب بیلیت گرفته واتت چرا انقدر زود ولی اشکال نداره بیشتر حال میده قرار ۱ هفته اونجا باشیم و خوش بگذورونیم
ساعت۶
خوب دیگه باید برم آخه باید یه ۲ دست لباسم بگیرم برای سفر ..رفتم و خریدم و زدم و از اونور چون دیدم حال غذا درست کردن ندارم یه بسته رامیون گرفتم تا خونه درستشون کنم
خونه ساعت۹
دینگ دینگ ..یعنی کیه درو باز کردم که با صحنه صورت کوک مواجه شدم
ا/ت:یا قمر بنی حاشم
کوک:یا ابلفضل پرا میترسی مگه من جنم
ا/ت:آخه چرا یهو میپری جلو در
کوک:خنده🤣
دیدم کوک با چمدونای جم شدش اومده
کوک:اومدم تمشب رو پیش هم باشیم تا فردا از اینجا بریم فرودگاه
ا/ت:او چا خوببب فقط یه چیزی
کوک:چی
ا/ت:من امشب غدا رامیون دارم ..عم واسا از بیرون سفارش بدم
کوک:نه بابا نمیخواد اتفاقا هال میده با تو رامیون خوردن
ا/ت:ماچ به همه جات💋😅
رامیون رو باهم درست کردیم وای باورم نمیشد بلد نیس رامیون درس کنه بعدشم روی رامیونامون با سس شکلک کشیدم من یه خرگوش کشیدم ولی کوک منو خودشو در حال بوسیدن کشید 😅🤣فقط نقاشی رو برم
کوک:زشته؟
ا/ت:نه اتفاقا خیای خوشگلهه😅
خواسایم بخوابیم که من گفتم میرم روی مبل میخوام
کوک:چرااا تخت که جا داره
ا/ت:نه مرسی تو برو بخواب جا نداره
کوک:عه ا/ت:بیا باهم بخوابیممم
ا/ت:فقط یه خواب معمولیا
کوک:اوکی بابا بیا بخواب
رفتم لباسه خوابم رو پوشیدم و خوابیدم روی تخت که دیدم کوک دستشو دورم حلقه کرد وای په حس خوبیه🥲
🖤#part14
🖤
🖤
🖤
صب ساعت۱۲
ویو ا/ت
از خواب پاشدم واییی چه صبح خوبیه بلند شدم رفنم صبحونمو خوردم و رفتم کمپانی و کوک بهم گفت که برای فردا ساعت ۹ صب بیلیت گرفته واتت چرا انقدر زود ولی اشکال نداره بیشتر حال میده قرار ۱ هفته اونجا باشیم و خوش بگذورونیم
ساعت۶
خوب دیگه باید برم آخه باید یه ۲ دست لباسم بگیرم برای سفر ..رفتم و خریدم و زدم و از اونور چون دیدم حال غذا درست کردن ندارم یه بسته رامیون گرفتم تا خونه درستشون کنم
خونه ساعت۹
دینگ دینگ ..یعنی کیه درو باز کردم که با صحنه صورت کوک مواجه شدم
ا/ت:یا قمر بنی حاشم
کوک:یا ابلفضل پرا میترسی مگه من جنم
ا/ت:آخه چرا یهو میپری جلو در
کوک:خنده🤣
دیدم کوک با چمدونای جم شدش اومده
کوک:اومدم تمشب رو پیش هم باشیم تا فردا از اینجا بریم فرودگاه
ا/ت:او چا خوببب فقط یه چیزی
کوک:چی
ا/ت:من امشب غدا رامیون دارم ..عم واسا از بیرون سفارش بدم
کوک:نه بابا نمیخواد اتفاقا هال میده با تو رامیون خوردن
ا/ت:ماچ به همه جات💋😅
رامیون رو باهم درست کردیم وای باورم نمیشد بلد نیس رامیون درس کنه بعدشم روی رامیونامون با سس شکلک کشیدم من یه خرگوش کشیدم ولی کوک منو خودشو در حال بوسیدن کشید 😅🤣فقط نقاشی رو برم
کوک:زشته؟
ا/ت:نه اتفاقا خیای خوشگلهه😅
خواسایم بخوابیم که من گفتم میرم روی مبل میخوام
کوک:چرااا تخت که جا داره
ا/ت:نه مرسی تو برو بخواب جا نداره
کوک:عه ا/ت:بیا باهم بخوابیممم
ا/ت:فقط یه خواب معمولیا
کوک:اوکی بابا بیا بخواب
رفتم لباسه خوابم رو پوشیدم و خوابیدم روی تخت که دیدم کوک دستشو دورم حلقه کرد وای په حس خوبیه🥲
۳.۱k
۱۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.