• Wild rose cabaret •
• Wild rose cabaret •
#part19
#paniz
ساعت نزدیکای 2 بود که اماده شدم رفتم اموزشگاه امروز کلاس کمتری داشتم چون نصفشونم بچها
فاینال داشتن
ماشین رو پارک کردم و وارد شدم که با پریل مواجه شدم زیاد ازش خوشم نمیومد دختر خودشیفیته ای بود
که چی به چه دردش میخورد بخوره تو سرش نکبت
پریل:سلامم پانی
پانیذ:سلام عزیزم چطوری
پریل:خوبم تو چطوری
پانیذ:هستیم
کتاب های مربوط به کلاسم رو برداشتم که پریل جلوم گرفت
پانیذ:چیشده
پریل:تو با رییس اینجا نسبتی داری
از سوالش تعجب کردم و زیادی دوس نداشتم حاشیع بشه اینجا
پانیذ:نه برای چی
پریل:اخه همش وقتایی که تو میای اونم میاد چمیدونم
پانید:اخه من از کجا بدونم حالا هم باید برم فعلا
نذاشتم حرفی بزنم رد شدم همینم کم بود پریل خانم کسی که دهن لقه بره همه جا پخش کنه
هوفی کشیدم وارد کلاس شدم انگار زود اومدم
گوشیم برداشتم وارد چت رضا شدم
پانیذ:اموزشگاهی
جوابی از دریافت نکردم که رفتم اینستا یکم تو اکسپلور چرخیدم بعد 5 مین جواب داد
وارد چت مون شدم
رضا:اره چطور
پانیذ:منو تعقیب میکنی
رضا:دیگه چی بیکارمم من😮
پانیذ:امروز پریل میگه نسبتی با هم دارین که با هم میاینن و اینا
رضا:خب که چی تو که بدت نمیاد
دندون قرچه ای رفتم و نفس عمیقی کشیدم
پانیذ:باز بزنم رو عضو بی عضوت
رضا:از پشت گوشی😂😂
پانیذ:زهرمار بیام پایین
رضا:نه تروخدا میزنی کبودش میکنی تازه یکم به خودش اومده
با تکستش چشام 4 تا شد براش تایپ کردم
پانیذ:بی حیااا خجالت نمیکشه داره توصیفش میکنه
رضا:چیزه بدی گفتم ایا گفتی بزنم گفتم نه داره خوب میشه بعدشم منو از پدر شدن محروم نکن
پانید:بخدا اگه الان جلوم بودی موهاتو میکندمم
رضا:منم میخندیدم به ریش نداشته ات
به وارد شدن بچها نتونستم جوابش رو بدم گوشیم خاموش کردم
سر کلاس چند باری زنگ زد ولی ریجکتش کردم خودش میگفت نظر والدین بچهاشون برام مهمه الان خودش نمیذاشت من تدریس کنم
هعی بعد کلاس تکسی برام فرستاده بود که بیام تو اتاقش
بعد از اتمام کلاس اومدم بیرون و رفتم اتاق جناب ....
ادامه دارد...
#panleo
#mehrshad
#ardiya
#پانلئو
#محراشاد
#اردیا
#part19
#paniz
ساعت نزدیکای 2 بود که اماده شدم رفتم اموزشگاه امروز کلاس کمتری داشتم چون نصفشونم بچها
فاینال داشتن
ماشین رو پارک کردم و وارد شدم که با پریل مواجه شدم زیاد ازش خوشم نمیومد دختر خودشیفیته ای بود
که چی به چه دردش میخورد بخوره تو سرش نکبت
پریل:سلامم پانی
پانیذ:سلام عزیزم چطوری
پریل:خوبم تو چطوری
پانیذ:هستیم
کتاب های مربوط به کلاسم رو برداشتم که پریل جلوم گرفت
پانیذ:چیشده
پریل:تو با رییس اینجا نسبتی داری
از سوالش تعجب کردم و زیادی دوس نداشتم حاشیع بشه اینجا
پانیذ:نه برای چی
پریل:اخه همش وقتایی که تو میای اونم میاد چمیدونم
پانید:اخه من از کجا بدونم حالا هم باید برم فعلا
نذاشتم حرفی بزنم رد شدم همینم کم بود پریل خانم کسی که دهن لقه بره همه جا پخش کنه
هوفی کشیدم وارد کلاس شدم انگار زود اومدم
گوشیم برداشتم وارد چت رضا شدم
پانیذ:اموزشگاهی
جوابی از دریافت نکردم که رفتم اینستا یکم تو اکسپلور چرخیدم بعد 5 مین جواب داد
وارد چت مون شدم
رضا:اره چطور
پانیذ:منو تعقیب میکنی
رضا:دیگه چی بیکارمم من😮
پانیذ:امروز پریل میگه نسبتی با هم دارین که با هم میاینن و اینا
رضا:خب که چی تو که بدت نمیاد
دندون قرچه ای رفتم و نفس عمیقی کشیدم
پانیذ:باز بزنم رو عضو بی عضوت
رضا:از پشت گوشی😂😂
پانیذ:زهرمار بیام پایین
رضا:نه تروخدا میزنی کبودش میکنی تازه یکم به خودش اومده
با تکستش چشام 4 تا شد براش تایپ کردم
پانیذ:بی حیااا خجالت نمیکشه داره توصیفش میکنه
رضا:چیزه بدی گفتم ایا گفتی بزنم گفتم نه داره خوب میشه بعدشم منو از پدر شدن محروم نکن
پانید:بخدا اگه الان جلوم بودی موهاتو میکندمم
رضا:منم میخندیدم به ریش نداشته ات
به وارد شدن بچها نتونستم جوابش رو بدم گوشیم خاموش کردم
سر کلاس چند باری زنگ زد ولی ریجکتش کردم خودش میگفت نظر والدین بچهاشون برام مهمه الان خودش نمیذاشت من تدریس کنم
هعی بعد کلاس تکسی برام فرستاده بود که بیام تو اتاقش
بعد از اتمام کلاس اومدم بیرون و رفتم اتاق جناب ....
ادامه دارد...
#panleo
#mehrshad
#ardiya
#پانلئو
#محراشاد
#اردیا
۱۱.۱k
۰۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.