پارت 1/8
پارت 1/8
با اخرین جرعه قهوه اش سرش رو با جدیت از روی برگه ها بالا آورد
جونگکوک: ا.ت برگه های جلسه رو هم تموم کردی؟
ا.ت: بله الان براتون میارم
جونگکوک فقط با تکان دادن سرش حرفش رو تایید کرد
ا.ت دو دقیقه بعد با دست پر برگشت
ا.ت: بفرمایید
جونگکوک: خیلی خوبه.. کارت خوب بود ا.ت.. میتونی بری خونه و استراحت کنی میدونم که دو شبه تا دیر وقت شرکتی...
ا.ت: اما قربان...
جونگکوک: همین که گفتم ا.ت.. هر وقت نیازت داشتم بهت زنگ میزنم، باشه؟
ا.ت: چشم
به محض بیرون رفتن ا.ت از اتاق تلفن جونگکوک زنگ خورد
جونگکوک: بله لارا؟
لارا: عزیزم کارت تموم نیست؟
جونگکوک: جلسه دارم... کاری داری؟
لارا: یوری امروز نوبت دکتر داره...گیر داده میخواد با تو بره
جونگکوک: اه...خیلی خب بعد از جلسه خودمو زود میرسونم
لارا: منتظرتم عزیزم
بدون هیچ حرفی تلفن رو قطع کردم و به سمت اتاق جلسه رفتم بعد از پنج دقیقه ا.ت با برگه های دستش وارد اتاق جلسه شد و برگه ها را روی میز گذاشت اما چشم های کسی از همون اول از سر تا پای ا.ت رو دید میزد...
ادامه دارد..
ببخشید دیر گذاشتم🥲
با اخرین جرعه قهوه اش سرش رو با جدیت از روی برگه ها بالا آورد
جونگکوک: ا.ت برگه های جلسه رو هم تموم کردی؟
ا.ت: بله الان براتون میارم
جونگکوک فقط با تکان دادن سرش حرفش رو تایید کرد
ا.ت دو دقیقه بعد با دست پر برگشت
ا.ت: بفرمایید
جونگکوک: خیلی خوبه.. کارت خوب بود ا.ت.. میتونی بری خونه و استراحت کنی میدونم که دو شبه تا دیر وقت شرکتی...
ا.ت: اما قربان...
جونگکوک: همین که گفتم ا.ت.. هر وقت نیازت داشتم بهت زنگ میزنم، باشه؟
ا.ت: چشم
به محض بیرون رفتن ا.ت از اتاق تلفن جونگکوک زنگ خورد
جونگکوک: بله لارا؟
لارا: عزیزم کارت تموم نیست؟
جونگکوک: جلسه دارم... کاری داری؟
لارا: یوری امروز نوبت دکتر داره...گیر داده میخواد با تو بره
جونگکوک: اه...خیلی خب بعد از جلسه خودمو زود میرسونم
لارا: منتظرتم عزیزم
بدون هیچ حرفی تلفن رو قطع کردم و به سمت اتاق جلسه رفتم بعد از پنج دقیقه ا.ت با برگه های دستش وارد اتاق جلسه شد و برگه ها را روی میز گذاشت اما چشم های کسی از همون اول از سر تا پای ا.ت رو دید میزد...
ادامه دارد..
ببخشید دیر گذاشتم🥲
۱۲.۶k
۲۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.