اتفاقی؟یا سرنوشت ادامهp4
اتفاقی؟یا سرنوشت ادامهp4
خب با اجازه
از زبان ات
رفتم داخل جکوزی زی و روبه روی کوک به لبه جکوزی تکیه دادم
من به اون زل زده بودم اونم به من داشتم به بدن عضلانیش نگاه میکردم و اونم به سینه هام چون لباسم خیس شده نوک سینه هام معلوم بود با شناختی که تو این چند هفته از فرمانده داشتم اون واقعا آدم منحرفیه دیگه داشتم معزب میشدم ک گفتم
+من دیگه میرم
پا شدم برم ک از دستم گرف و افتادم توی آب وقتی به خودم اومدم دیدم دقیقا روی دی*کش نشستم و وقتی متوجه سفتیه دی*کش شدم تازه فهمیدم چی شده ک اروم گفتم
+حالت خوبه
_خب نه
+کاری هست بکنم برات تا خوب شی
_باید بگی چیکار میتونی بکنی تا اون چیزی ک لای پاهامو رو باز بخوابونی
+من نمیدونم
_خب معلومه ک نمیتونی بدی بهم چون بچه ای و خب میترسی و خب اولین بارتم هست پس فقط میتونی ببوسیم شاید اروم شم
!چی ؟!کی ؟!من؟!
ک یهو
پارتارو یکم زیاد نوشتم انگار
خب با اجازه
از زبان ات
رفتم داخل جکوزی زی و روبه روی کوک به لبه جکوزی تکیه دادم
من به اون زل زده بودم اونم به من داشتم به بدن عضلانیش نگاه میکردم و اونم به سینه هام چون لباسم خیس شده نوک سینه هام معلوم بود با شناختی که تو این چند هفته از فرمانده داشتم اون واقعا آدم منحرفیه دیگه داشتم معزب میشدم ک گفتم
+من دیگه میرم
پا شدم برم ک از دستم گرف و افتادم توی آب وقتی به خودم اومدم دیدم دقیقا روی دی*کش نشستم و وقتی متوجه سفتیه دی*کش شدم تازه فهمیدم چی شده ک اروم گفتم
+حالت خوبه
_خب نه
+کاری هست بکنم برات تا خوب شی
_باید بگی چیکار میتونی بکنی تا اون چیزی ک لای پاهامو رو باز بخوابونی
+من نمیدونم
_خب معلومه ک نمیتونی بدی بهم چون بچه ای و خب میترسی و خب اولین بارتم هست پس فقط میتونی ببوسیم شاید اروم شم
!چی ؟!کی ؟!من؟!
ک یهو
پارتارو یکم زیاد نوشتم انگار
۷.۱k
۰۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.