اتفاقی؟یا سرنوشت ۱۹ اخر
اتفاقی؟یا سرنوشت ۱۹ اخر
چند ماه بعد
از زبان ات
امروز مثل همیشه کله سحر اماده شدم و رفتم سر مزار کوک بعد رفتم کمپانی
●چ عجب بلاخره روی ماهتو دیدیم
+سلام
●خوبی
+خوبم ا منم بگم کمپانی خودمو تاسیس کردم و دارم از این کمپانی میرم ایدلی رو میزارم کنار و میرم به جایی ک خدمت میکردم میخام کارمو به انوان ی فرمانده تو ارتش شروع کنم کمپانیمم میدم به منیجرم میخام شریکی کار کنیم بزند لوازم آرایشی بهداشتی و برند لباسامو رو هم میدم دست منیجرم البته الان دیگه منیجرم نیست و مدیر عامله کمپانیمه اومدم خداحافظی کنم
●مطمئنی
+اوهوم
●ولی چرا میخای ایدلی رو بزاری کنار و بری به کشور خدمت کنی
+نمیرم به ارتش ک به کشورم خدمت کنم دارم میرم یاد کوک و مقامش رو توی ارتش زنده نگه دارم
●باشه مجبورت نمیکنم میتونی بری
+ممنون ک درک میکنی و اینکه خودت ترتیب خبرارو بده منم میام ی لایو میگیرم و برای همیشه خدا حافظی میکنم
●اوک ولی ات در این کمپانی همیشه به روت بازه اگه خواستی برگردی راحت میتونی بیای تو
+ممنون
از کمپانی اومدم بیرون و مستقیم رفتم سمت فرودگاه
ویو جایی ک خدمت میکنن
○خب کاراموزی جدید ایشون فرمانده کلتون هستم کیم ات اینکه دختره و سنش کمه دلیل نمیشه بخای باهاش مثل دوستتون رفتار کنین ایشون حق دارن سر شمارو بکنن بدن سگا بخوره پس حواستون جمع کنین و به تموم حرفاش گوش کنین
+اوپا نگران نباش خاطرت همیشه زنده میمونه و من اینجا ی زندگی جدید با ی ورژن جدیدی از خودم میسازم و زندگی میکنم
(پایان)
ممنون ک خوندید
تو فکر فصل دومش هستم البته شرت داره
تعداد لایک ۱۰۰
تعداد کامنتا ۱۵۰
اگه شرتا رسید فصل دومش ک خفن تره رو مینویسم
چند ماه بعد
از زبان ات
امروز مثل همیشه کله سحر اماده شدم و رفتم سر مزار کوک بعد رفتم کمپانی
●چ عجب بلاخره روی ماهتو دیدیم
+سلام
●خوبی
+خوبم ا منم بگم کمپانی خودمو تاسیس کردم و دارم از این کمپانی میرم ایدلی رو میزارم کنار و میرم به جایی ک خدمت میکردم میخام کارمو به انوان ی فرمانده تو ارتش شروع کنم کمپانیمم میدم به منیجرم میخام شریکی کار کنیم بزند لوازم آرایشی بهداشتی و برند لباسامو رو هم میدم دست منیجرم البته الان دیگه منیجرم نیست و مدیر عامله کمپانیمه اومدم خداحافظی کنم
●مطمئنی
+اوهوم
●ولی چرا میخای ایدلی رو بزاری کنار و بری به کشور خدمت کنی
+نمیرم به ارتش ک به کشورم خدمت کنم دارم میرم یاد کوک و مقامش رو توی ارتش زنده نگه دارم
●باشه مجبورت نمیکنم میتونی بری
+ممنون ک درک میکنی و اینکه خودت ترتیب خبرارو بده منم میام ی لایو میگیرم و برای همیشه خدا حافظی میکنم
●اوک ولی ات در این کمپانی همیشه به روت بازه اگه خواستی برگردی راحت میتونی بیای تو
+ممنون
از کمپانی اومدم بیرون و مستقیم رفتم سمت فرودگاه
ویو جایی ک خدمت میکنن
○خب کاراموزی جدید ایشون فرمانده کلتون هستم کیم ات اینکه دختره و سنش کمه دلیل نمیشه بخای باهاش مثل دوستتون رفتار کنین ایشون حق دارن سر شمارو بکنن بدن سگا بخوره پس حواستون جمع کنین و به تموم حرفاش گوش کنین
+اوپا نگران نباش خاطرت همیشه زنده میمونه و من اینجا ی زندگی جدید با ی ورژن جدیدی از خودم میسازم و زندگی میکنم
(پایان)
ممنون ک خوندید
تو فکر فصل دومش هستم البته شرت داره
تعداد لایک ۱۰۰
تعداد کامنتا ۱۵۰
اگه شرتا رسید فصل دومش ک خفن تره رو مینویسم
۲۳.۲k
۱۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.