دلم میگیرد...
دلم میگیرد...
دلم برای دلم میگیرد ،
برای غربت غریبانه اش ،
پذیرش بی چون و چرایش و سهم نه چندان عادلانه اش میگیرد ...
و دلم برای غمهای دلم میگیرد ...
میخواهم دلداریش دهم آرام نمیگیرد ،
میخواهم ندیده اش بگیرم تحمل نمی آورد،
گاه توبیخش میکنم از تمام گردشهای احساس محکومش میکنم
و در قفس احساس محکوم به ماندن،..
اما باز دلم برای دلم میگیرد...
دلم برای دلم میگیرد ،
برای غربت غریبانه اش ،
پذیرش بی چون و چرایش و سهم نه چندان عادلانه اش میگیرد ...
و دلم برای غمهای دلم میگیرد ...
میخواهم دلداریش دهم آرام نمیگیرد ،
میخواهم ندیده اش بگیرم تحمل نمی آورد،
گاه توبیخش میکنم از تمام گردشهای احساس محکومش میکنم
و در قفس احساس محکوم به ماندن،..
اما باز دلم برای دلم میگیرد...
۲.۷k
۰۳ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.