به شب و پنجره بسپار که بر می گردم
به شب و پنجره بسپار که بر می گردم
عشق را زنده نگــه دار کـه بر می گردم
.
بس کن این سر زنش "رفتی و بد کردی" را
دست از این خاطـره بردار کــه بر می گردم
.
دو سه روزی هم - اگر چند - تحمل سخت است
تکیــه کـــن بــــر تن دیــــوار کــه بر می گردم
.
بین ما پیشترک هر سخنــی بود گذشت
عاشقت می شوم این بار که بر می گردم
.
گفته بودی دو سحر چشم به راهم بودی
بــــه همــان دیده بیدار کـــه بر می گردم
.
پرده ی تیره ی آن پنجره ها را بردار
روی رف آیینه بگذار که بر می گردم
.
پشت در را اگر انداخته ای حرفی نیست
به شب و پنجـــره بسپار کــــه بر می گردم
امیدمهدی نژاد
عشق را زنده نگــه دار کـه بر می گردم
.
بس کن این سر زنش "رفتی و بد کردی" را
دست از این خاطـره بردار کــه بر می گردم
.
دو سه روزی هم - اگر چند - تحمل سخت است
تکیــه کـــن بــــر تن دیــــوار کــه بر می گردم
.
بین ما پیشترک هر سخنــی بود گذشت
عاشقت می شوم این بار که بر می گردم
.
گفته بودی دو سحر چشم به راهم بودی
بــــه همــان دیده بیدار کـــه بر می گردم
.
پرده ی تیره ی آن پنجره ها را بردار
روی رف آیینه بگذار که بر می گردم
.
پشت در را اگر انداخته ای حرفی نیست
به شب و پنجـــره بسپار کــــه بر می گردم
امیدمهدی نژاد
۱.۹k
۰۳ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.