پرستش
#پرستش
گندم رنگش خیلی پریده بود
_خوبی گندم ؟
+آره خوبم((گرفته))
_چشات و صورتت که اینو نمیگه
+خوبم پرستش فقط یکمی معدم تیر میکشه؟
_باز قضیه منه دیگه؟ من میدونم تو عامل اصلیه ناراحتیت منم
+نه بابا
الکی گفته بود میدونستم اون حالش سره چیزای الکی بهم نمیریخت
یگانه :دو خواهران گرامی
زیادی دارین رو مخم میرین
باز یه جا نشیتین ناراحت؟
پشت سره ما غیبت میکنین
همه شروع کردن به خنده
#گندم
از همون موقعی که زو میز نشستم سنگینی یه نگاه رو واقن حس میکردم
اما انقدری معدم تیر میکشید که به هیچ چیزی توجه نکردم
مبینا: خب اقا علی یه اهنگ افتخار نمیدین بخونین واسمون؟
محمد نگاه زیر زیرکی و چپ چپی به مبینا کرد و آروم گف: داری از حدت میگذریا حواست باشه
مبینا برخلاف محمد با صدای بلند گفت: چی گفتم الان ؟ (تعجبی)
چشم غره ای رفت و بعد سرشو بین دو تا دستش گرفت
نمیدونم چشون شده بود اما محمد انقد تعصبی نبود
با هزار تا سلام و صلوات کشونیدیمشون سره میز
علی گیتارشو در آورد و یه قسمت از تِرَکِشو خوند:
هر جای شهرو میگردم
تا این قسمتو خوند قلبم از جاش برداشته شد
دقیقا اهنگ و همون قسمتی که عاشقش بودم
آروم آروم باهاش خوندم :
ما با هم خاطره داریم
اخره عمرمه اون روز
که ازم چشم برداری
الان تو همون خیابونم!
که با هم راه میرفتیم
اگه این آدما میزاشتن
با اینکه هیچکی تو دلم نبود اما وایب این اهنگ منو آروم آروم میبرد سمته بغض و گریه کردن
آروم اشک از چشام پایین اومد
پرستش: خوبی فداتشم من
گندم: دقیقا همونجایی که عاشقش بودم
علی: بفرمایین مبینا خانم اینم همون اهنگی که گفتین گندم خیلی عاشقشه
حالا این گندم خانم کی هست؟
مبینا: اع... ع.علی جان دهنت رو ببند لطفا داداش
یهو شوک شدم
_من؟ بین اینهمه ادم چرا اهنگ مورد علاقه من
+خوب گندم جون تو مگه خواننده مورد علاقت اقا علی نبود ؟
ادامه دارد...
گندم رنگش خیلی پریده بود
_خوبی گندم ؟
+آره خوبم((گرفته))
_چشات و صورتت که اینو نمیگه
+خوبم پرستش فقط یکمی معدم تیر میکشه؟
_باز قضیه منه دیگه؟ من میدونم تو عامل اصلیه ناراحتیت منم
+نه بابا
الکی گفته بود میدونستم اون حالش سره چیزای الکی بهم نمیریخت
یگانه :دو خواهران گرامی
زیادی دارین رو مخم میرین
باز یه جا نشیتین ناراحت؟
پشت سره ما غیبت میکنین
همه شروع کردن به خنده
#گندم
از همون موقعی که زو میز نشستم سنگینی یه نگاه رو واقن حس میکردم
اما انقدری معدم تیر میکشید که به هیچ چیزی توجه نکردم
مبینا: خب اقا علی یه اهنگ افتخار نمیدین بخونین واسمون؟
محمد نگاه زیر زیرکی و چپ چپی به مبینا کرد و آروم گف: داری از حدت میگذریا حواست باشه
مبینا برخلاف محمد با صدای بلند گفت: چی گفتم الان ؟ (تعجبی)
چشم غره ای رفت و بعد سرشو بین دو تا دستش گرفت
نمیدونم چشون شده بود اما محمد انقد تعصبی نبود
با هزار تا سلام و صلوات کشونیدیمشون سره میز
علی گیتارشو در آورد و یه قسمت از تِرَکِشو خوند:
هر جای شهرو میگردم
تا این قسمتو خوند قلبم از جاش برداشته شد
دقیقا اهنگ و همون قسمتی که عاشقش بودم
آروم آروم باهاش خوندم :
ما با هم خاطره داریم
اخره عمرمه اون روز
که ازم چشم برداری
الان تو همون خیابونم!
که با هم راه میرفتیم
اگه این آدما میزاشتن
با اینکه هیچکی تو دلم نبود اما وایب این اهنگ منو آروم آروم میبرد سمته بغض و گریه کردن
آروم اشک از چشام پایین اومد
پرستش: خوبی فداتشم من
گندم: دقیقا همونجایی که عاشقش بودم
علی: بفرمایین مبینا خانم اینم همون اهنگی که گفتین گندم خیلی عاشقشه
حالا این گندم خانم کی هست؟
مبینا: اع... ع.علی جان دهنت رو ببند لطفا داداش
یهو شوک شدم
_من؟ بین اینهمه ادم چرا اهنگ مورد علاقه من
+خوب گندم جون تو مگه خواننده مورد علاقت اقا علی نبود ؟
ادامه دارد...
۴.۸k
۲۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.