وقتی بهت خیانت کرد و میخواستی خودتو بکشی
p1
سلام من کیم ا.ت هستم که دوساله با جیمین ازدواج کردم و ۲۳ سالمه،اون اوایل باهام خوب بود ولی الان نمیدونم چرا چند روزیه باهام سرد شده.فک کنم بازم پای اون دختره لیا در میونه.
من جیمینو تو دانشگاه دیدم و در یک نگاه عاشقش شدم ولی بعد چند مدت فهمیدم اون یه دوست دختر به نام لیا داره،لیا همون دختره قلدر مدرسه بود و خیلی به جیمین میچسبید، اون واسه هممون گردن کلفتی میکرد ولی یه روز قلبم از این عشق یه طرفه درد گرفته بود و چشام بسته شد و سیاهی مطلق...
*فلش بک به زمان دانشگاه*
*جیمین ویو*
با لیا گرم گرفته بودم، راستش من زیاد از لیا خوشم نمیاد درسته دوس دخترمه ولی زیاد داره خودشو به من نزدیک میکنه و از این کارش زیاد خوشم نمیاد.راستش از شروع دانشگاهم من عاشق اون دختره ا.ت شدم که خیلی چشمای قشنگی داره و اندامشم لاغره و کلا همه چیش ۲۰ عه.
*ا.ت ویو*
داشتم میرفتم خونه که دیدم لیا و جیمین گرم گرفته بودن و میخندیدن ولی من دیگه عادت کرده بودم به این که عشقم یه طرفه ست ولی امروز فرق داشت امروز که دیدمشون باهم گرم گرفته بودن قلبم از این عشق یه طرفه درد گرفت و چیز زیادی ندیدم و افتادم رو زمین...
*جیمین ویو*
داشتم با لیا میخندیدم که یهو کارمون به دعوا کشید ولی از اونور ا.ت نظرمو به خودش جلب کرد...همینطوری با لیا دعوا میکردیم که دیدم ناگهانی ا.ت افتاد رو زمین رفتم تا کمکش کنم که یهو............................
خوب بود؟
اگه خوشتون اومد لایک کنید و شرط دارم تا پارت بعد رو بزارم
شرط:۱۰ تا لایک
بوس بهتون حمایت بشه
سلام من کیم ا.ت هستم که دوساله با جیمین ازدواج کردم و ۲۳ سالمه،اون اوایل باهام خوب بود ولی الان نمیدونم چرا چند روزیه باهام سرد شده.فک کنم بازم پای اون دختره لیا در میونه.
من جیمینو تو دانشگاه دیدم و در یک نگاه عاشقش شدم ولی بعد چند مدت فهمیدم اون یه دوست دختر به نام لیا داره،لیا همون دختره قلدر مدرسه بود و خیلی به جیمین میچسبید، اون واسه هممون گردن کلفتی میکرد ولی یه روز قلبم از این عشق یه طرفه درد گرفته بود و چشام بسته شد و سیاهی مطلق...
*فلش بک به زمان دانشگاه*
*جیمین ویو*
با لیا گرم گرفته بودم، راستش من زیاد از لیا خوشم نمیاد درسته دوس دخترمه ولی زیاد داره خودشو به من نزدیک میکنه و از این کارش زیاد خوشم نمیاد.راستش از شروع دانشگاهم من عاشق اون دختره ا.ت شدم که خیلی چشمای قشنگی داره و اندامشم لاغره و کلا همه چیش ۲۰ عه.
*ا.ت ویو*
داشتم میرفتم خونه که دیدم لیا و جیمین گرم گرفته بودن و میخندیدن ولی من دیگه عادت کرده بودم به این که عشقم یه طرفه ست ولی امروز فرق داشت امروز که دیدمشون باهم گرم گرفته بودن قلبم از این عشق یه طرفه درد گرفت و چیز زیادی ندیدم و افتادم رو زمین...
*جیمین ویو*
داشتم با لیا میخندیدم که یهو کارمون به دعوا کشید ولی از اونور ا.ت نظرمو به خودش جلب کرد...همینطوری با لیا دعوا میکردیم که دیدم ناگهانی ا.ت افتاد رو زمین رفتم تا کمکش کنم که یهو............................
خوب بود؟
اگه خوشتون اومد لایک کنید و شرط دارم تا پارت بعد رو بزارم
شرط:۱۰ تا لایک
بوس بهتون حمایت بشه
۵.۳k
۲۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.