زمان ما را رنج می دهد. به خاطر زمان است که پیر می شویم، و
زمان ما را رنج میدهد. به خاطر زمان است که پیر میشویم، و به خاطر زمان است که میمیریم. اینها نگرانکنندهاند. همانطور که ارسطو گفت، «زمان همه چیز را خرد میکند» و ما از خرد شدن خودمان و از خرد شدن دیگران وحشت داریم. زمان با سرعتهای مختلفی میگذرد. رنج زمان را طولانی میکند. اما تنها به این خاطر که رنج ما را وادار میکند نسبت به زمان هشیار باشیم. چقدر از زندگیمان را واقعاً در زمان حال زندگی میکنیم؟ چقدر را به جای آن یا هیجانزده و نگران آیندهایم یا پشیمان و سوگوار گذشته؟ واکنش ما به همهٔ این نگرانیها در مورد زمان این است که تلاش کنیم و همه چیز را پیش از آن که خیلی دیر شود به دست بیاوریم. پول کسب کنیم، پول بیشتری کسب کنیم، و همینطور تا ابد ادامه بدهیم. تبدیل زندگی به مسابقهای ناامیدانه برای کسب مادیات بیشتر تنها به کوتاه شدن آن منجر میشود. نه در طول سالها، نه به صورت زمان واقعی، بلکه به صورتی که زمان حس میشود. تصور کنید همهی زمانی که در اختیار داریم در یک بطری سربسته بود و آن را به دست ما میدادند. چطور کاری میکردیم آن بطری بیشتر باقی بماند؟ با آهسته نوشیدن آن، با لذت بردن از طعمش، یا با لاجرعه سر کشیدنش؟
📚دلایلی برای زنده ماندن👤مت هیگ
📚دلایلی برای زنده ماندن👤مت هیگ
۱۴.۱k
۰۴ بهمن ۱۴۰۲