دخترک جیغ کشید دخترک هرزه نبود
دخترک جیغ کشید دخترک هرزه نبود
عشق آبستن شد و دگر پرده نبود
پسر اما مغرور:این منم مرد زمین
تو خودت خواسته ای عشق یعنی همین
دخترک مادر شد و پسر حاشا کرد
دخترک هیچ نگفت نگهی بالا کرد
و سپرد دست خدا بعد از این زندگی اش
دخترک آه کشید آه از سادگی اش
پسر از او گذشت رفت از آن شهر و دیار
دخترک تنها ماند شهر بی یاور و یار
زاده شد فرزندش نام او شد هستی
بی نهایت معصوم بی نهایت زیبا
بی کس و بی همراه با تمام سختی
ساخت دنیای خویش پر شد از خوشبختی
دخترش رعنا شد پاک و بی آلایش
هدیه ی خوب خدا یک بغل آرامش
چند سالی گذشت آن پسر بابا شد
صاحب دختری تخس و بی پروا شد
از وجود دختر کل شهر ارضا شد
باز هم عدل خدا با سند امضا شد
پسر قصه ی ما فهمید خیلی زود
علت بدبختی و غم او چه بود
یادش آمد آن روز آه آن دختر پاک
که زمین گرد است و چرخش این افلاک
عشق آبستن شد و دگر پرده نبود
پسر اما مغرور:این منم مرد زمین
تو خودت خواسته ای عشق یعنی همین
دخترک مادر شد و پسر حاشا کرد
دخترک هیچ نگفت نگهی بالا کرد
و سپرد دست خدا بعد از این زندگی اش
دخترک آه کشید آه از سادگی اش
پسر از او گذشت رفت از آن شهر و دیار
دخترک تنها ماند شهر بی یاور و یار
زاده شد فرزندش نام او شد هستی
بی نهایت معصوم بی نهایت زیبا
بی کس و بی همراه با تمام سختی
ساخت دنیای خویش پر شد از خوشبختی
دخترش رعنا شد پاک و بی آلایش
هدیه ی خوب خدا یک بغل آرامش
چند سالی گذشت آن پسر بابا شد
صاحب دختری تخس و بی پروا شد
از وجود دختر کل شهر ارضا شد
باز هم عدل خدا با سند امضا شد
پسر قصه ی ما فهمید خیلی زود
علت بدبختی و غم او چه بود
یادش آمد آن روز آه آن دختر پاک
که زمین گرد است و چرخش این افلاک
۴.۱k
۰۵ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.