پارت ۴
پارت ۴
پرش زمانی به فردا صبح:
جیمین ویو :
با آلارم گوشی از خواب بیدار شدم دیدم که یونگی بغلم لخت خوابیده وایی چشمامو سریع بستم
ی ی : یه جوری رفتار نکن که انگار بدنه منو ندیدی (اشاره به اون قضیه )
ج ن : رفتار میکنم به تو چه ( کیوت طورانه)
ی ی : پس میکنی اره الان میگرمت
جیمین سریع پا میشه شروع میکنه به دویدن یونگی هم پشت سرش میدوه
بعد چند دقیقه یونگی جیمین رو میگیره
ی ی: گرفتمت حالا برو لباس بپوش
هردوشون میرن لباس می پوشن
پرش زمانی به مدرسه
جیمین میخواست بره پیش فیلیکس ولی یونگی دستشو میگیره و اجازه نمیده بهش بره پیشش
ج ن: چرا اجازه نمیدی من برم پیش فیلیکس
ها
ی ی : چون اون همیشه ی خدا دست روی رون هات میذاره و...
ج ن : همیشه دلیل داری
(نکته: اعضا داداشای یونگی هستن)
...................،......
چند تا پارت دیگه تموم میشه
پرش زمانی به فردا صبح:
جیمین ویو :
با آلارم گوشی از خواب بیدار شدم دیدم که یونگی بغلم لخت خوابیده وایی چشمامو سریع بستم
ی ی : یه جوری رفتار نکن که انگار بدنه منو ندیدی (اشاره به اون قضیه )
ج ن : رفتار میکنم به تو چه ( کیوت طورانه)
ی ی : پس میکنی اره الان میگرمت
جیمین سریع پا میشه شروع میکنه به دویدن یونگی هم پشت سرش میدوه
بعد چند دقیقه یونگی جیمین رو میگیره
ی ی: گرفتمت حالا برو لباس بپوش
هردوشون میرن لباس می پوشن
پرش زمانی به مدرسه
جیمین میخواست بره پیش فیلیکس ولی یونگی دستشو میگیره و اجازه نمیده بهش بره پیشش
ج ن: چرا اجازه نمیدی من برم پیش فیلیکس
ها
ی ی : چون اون همیشه ی خدا دست روی رون هات میذاره و...
ج ن : همیشه دلیل داری
(نکته: اعضا داداشای یونگی هستن)
...................،......
چند تا پارت دیگه تموم میشه
۳.۶k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲