ویو ات
ویو ات
وقتی جیمین رفت یه نگاه به خودم کردم خاک بر سرم لباس تنم نیست واییی حولمو با یه لباس مشکی سرهمی عوض کردم موهامو که تا پایین باسنم بود رو خشک کردم و باز گذاشتم چون فر شده بود کاریش نکردم یذره ارایش کردم تا گودی چشمام زیاد معلوم نشه وقتی اماده شدم رفتم پایین
= ددی این هرزه کجا میره
_هوی داری کدوم گوری میری (سرد)
+پیش دوستم
زدم بیرون راستش دروغ گفتم من اصلا دوستی ندام زدم بیرون چون حوصله این دوتا رو نداشتم نشستم توی پارک داشتم به کاپل ها نگاه میکردم که خوشحال بودن چرا من اینطوری نیستم؟؟ تو فکر بودم که یه پسر اومد کنارم
(علامت ناشناس&)
&هی خوشگله میای پیش من
+برو مزاحم نشو (عصبی)
&وای خدا ترسیدم بلند شو(عصبی)
+گفتم نمیام
ویو یونگی
داشتم از کافه میزدم بیرون (چون روبه رو پارک) دیدم یه نفر داره یه دختری رو اذیت میکنم دقت که کردم ات بود رفتم جلو
(علامت یونگی^)
^گفت نمیخواد بیاد پس هِریییی
+یونگی(آروم)
&تو چیکاره ای؟؟
^دوست پسرش مشکلیه (دروغ داره میگه دوست جیمینه)
&اها (در رفت)
^ات تو اینجا چیکار میکنی چه خبره
+یونگی جیمین دوباره اون لیا رو اورده خونه منم نمیخواستم بفهمن دارم گریه میکنم زدم بیرون لطفا چیزی نگو گفتم رفتم پیش دوستم( گریه شدید)
^اخه دیوونه تو که دوستی نداری
+تو بیشتر از جیمین میدونی جالبه(خنده که بخاطر ناراحته)
^اینو ولش کن بیا بریم خونه
+نه من نمیام
^یعنی چی نمیام بلندشو بریم
+یونگی نمیخوام برم اونجا
ویو یونگی
صداشو یواشکی داشتم ضبط میکردم که به جیمین نشون بدم
+ اره من عاشقشم اما یه طرفه خیلیی درد داره وقتی ببینی کسی که عاشقشی با دختر دیگه داره میخنده و خوشحاله هیچوقت طمع خوشبختی رو نکشیدم حتی قبل جیمین همیشه از پدر مادر کتک خوردم اما من گناهم چیه من حاظر بودم واسه داداشم بمیرم اما اونم منو ول کرد هیچ کسی رو دیگه ندارم میفهمی هیچکس(گریه داد)
^باشه حق داری بیا بریم خونه من (عصبی ناراحت آروم)
+اوهوم
ویو یونگی
حق داشت واقعا موندم چجوری دووم اورده بردمش خونه خودم انقدر گریه کرد که خوابش برد دیگه بیدارش نکردم
فردا صبح ویو جیمین
هنوز ات برنگشته بیاد خونه تنبیه اساسی دارم وایسا اها فهمیدم بزار ببینم گوشی کجارو نشون میده یه برنامه تو گوشیش هست که میتونم راحت بفهمم گقدر ادرسش اشناعه این خونه یونگی نیست؟؟؟ اومدم حاظر بشم برم اونجا که زنگ خورد
خماری......
وقتی جیمین رفت یه نگاه به خودم کردم خاک بر سرم لباس تنم نیست واییی حولمو با یه لباس مشکی سرهمی عوض کردم موهامو که تا پایین باسنم بود رو خشک کردم و باز گذاشتم چون فر شده بود کاریش نکردم یذره ارایش کردم تا گودی چشمام زیاد معلوم نشه وقتی اماده شدم رفتم پایین
= ددی این هرزه کجا میره
_هوی داری کدوم گوری میری (سرد)
+پیش دوستم
زدم بیرون راستش دروغ گفتم من اصلا دوستی ندام زدم بیرون چون حوصله این دوتا رو نداشتم نشستم توی پارک داشتم به کاپل ها نگاه میکردم که خوشحال بودن چرا من اینطوری نیستم؟؟ تو فکر بودم که یه پسر اومد کنارم
(علامت ناشناس&)
&هی خوشگله میای پیش من
+برو مزاحم نشو (عصبی)
&وای خدا ترسیدم بلند شو(عصبی)
+گفتم نمیام
ویو یونگی
داشتم از کافه میزدم بیرون (چون روبه رو پارک) دیدم یه نفر داره یه دختری رو اذیت میکنم دقت که کردم ات بود رفتم جلو
(علامت یونگی^)
^گفت نمیخواد بیاد پس هِریییی
+یونگی(آروم)
&تو چیکاره ای؟؟
^دوست پسرش مشکلیه (دروغ داره میگه دوست جیمینه)
&اها (در رفت)
^ات تو اینجا چیکار میکنی چه خبره
+یونگی جیمین دوباره اون لیا رو اورده خونه منم نمیخواستم بفهمن دارم گریه میکنم زدم بیرون لطفا چیزی نگو گفتم رفتم پیش دوستم( گریه شدید)
^اخه دیوونه تو که دوستی نداری
+تو بیشتر از جیمین میدونی جالبه(خنده که بخاطر ناراحته)
^اینو ولش کن بیا بریم خونه
+نه من نمیام
^یعنی چی نمیام بلندشو بریم
+یونگی نمیخوام برم اونجا
ویو یونگی
صداشو یواشکی داشتم ضبط میکردم که به جیمین نشون بدم
+ اره من عاشقشم اما یه طرفه خیلیی درد داره وقتی ببینی کسی که عاشقشی با دختر دیگه داره میخنده و خوشحاله هیچوقت طمع خوشبختی رو نکشیدم حتی قبل جیمین همیشه از پدر مادر کتک خوردم اما من گناهم چیه من حاظر بودم واسه داداشم بمیرم اما اونم منو ول کرد هیچ کسی رو دیگه ندارم میفهمی هیچکس(گریه داد)
^باشه حق داری بیا بریم خونه من (عصبی ناراحت آروم)
+اوهوم
ویو یونگی
حق داشت واقعا موندم چجوری دووم اورده بردمش خونه خودم انقدر گریه کرد که خوابش برد دیگه بیدارش نکردم
فردا صبح ویو جیمین
هنوز ات برنگشته بیاد خونه تنبیه اساسی دارم وایسا اها فهمیدم بزار ببینم گوشی کجارو نشون میده یه برنامه تو گوشیش هست که میتونم راحت بفهمم گقدر ادرسش اشناعه این خونه یونگی نیست؟؟؟ اومدم حاظر بشم برم اونجا که زنگ خورد
خماری......
۱۰.۵k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.