پارت۴ حمایت
بعدم رفت توحال وروی مبل نشت و قهوه ی سردشو کوفت کرد(کوفت به کونت کرد عنتر خانم)
که یهو یه صدای بلندی اومد دواا مون نگاه هامونو به طرف صدا بردیم انگار کسی دراتاقو محکم زده بود بلععع عفریته خانم
بادواز پله ها اومد پایین وروی پای ددیش نشت
×ددی واقعا میخوای یه هفته منو تنها بزاری من بدون تو تواین یه هفته چیکار کنم اگع یه وقت دشمنات حمله کنن یااون هرزه اذیتم کنع چی؟(باحالت بغض به کیرممم)
_اره زندگیم نمیتونم مگنع عمرن تورو تنها بزارم نگران نباش کسی نمیتونع به زندگی من کاری داشته باشه
×میشه منم با خودت ببری(💩)
_نع عشقم نمیشه فقط یه هفته صب کن باشه
×اومم باشه ولی شرط داره
_چه شرطی
1سمت هیچ دختری نمیری
2حلقتو هیچ وقت درنمیاری
3باید مراقب خودت باشیی
4زودم برگردی
5وقتی برگشتی باید ببریم جایی_هرچی عشقم بگه
+داشتم مات و مبهوت نگاشون میکردم اون به اون هرزه گفت زندگیم هع مگع یه موقع من زندگیش نبودم
همینطوری باحسرت نگاشون میکردم وباخودمم چرا چرا میکردم که دیدم
اوندعفریته نگاش بهم اوفتاد
وقتی نگاش بهم افتاد وبرای اینکه حرص منو دربیاره پاهاشو روی دیگ تهیونگ تنظیم کرد ودوتادستاشو دور گردن تهیونگ قفل کرد وشروع به بوسیدن اون کرد
واقعا دیوانن تایک دقیقه پیش ددی جونش داشت منو میخورد ولی حالا جلوروی من وبرای اینکه حرص منو دربیاره میبوستش هع(نیشخند)چقدرتودیونه ایی
که یهو یه صدای بلندی اومد دواا مون نگاه هامونو به طرف صدا بردیم انگار کسی دراتاقو محکم زده بود بلععع عفریته خانم
بادواز پله ها اومد پایین وروی پای ددیش نشت
×ددی واقعا میخوای یه هفته منو تنها بزاری من بدون تو تواین یه هفته چیکار کنم اگع یه وقت دشمنات حمله کنن یااون هرزه اذیتم کنع چی؟(باحالت بغض به کیرممم)
_اره زندگیم نمیتونم مگنع عمرن تورو تنها بزارم نگران نباش کسی نمیتونع به زندگی من کاری داشته باشه
×میشه منم با خودت ببری(💩)
_نع عشقم نمیشه فقط یه هفته صب کن باشه
×اومم باشه ولی شرط داره
_چه شرطی
1سمت هیچ دختری نمیری
2حلقتو هیچ وقت درنمیاری
3باید مراقب خودت باشیی
4زودم برگردی
5وقتی برگشتی باید ببریم جایی_هرچی عشقم بگه
+داشتم مات و مبهوت نگاشون میکردم اون به اون هرزه گفت زندگیم هع مگع یه موقع من زندگیش نبودم
همینطوری باحسرت نگاشون میکردم وباخودمم چرا چرا میکردم که دیدم
اوندعفریته نگاش بهم اوفتاد
وقتی نگاش بهم افتاد وبرای اینکه حرص منو دربیاره پاهاشو روی دیگ تهیونگ تنظیم کرد ودوتادستاشو دور گردن تهیونگ قفل کرد وشروع به بوسیدن اون کرد
واقعا دیوانن تایک دقیقه پیش ددی جونش داشت منو میخورد ولی حالا جلوروی من وبرای اینکه حرص منو دربیاره میبوستش هع(نیشخند)چقدرتودیونه ایی
۳.۱k
۱۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.