خیانت
خیانت
Part 6
دیگه کم کم داشت اون اتفاق فراموش میشد که...
فیلیکس رو دست تو دست عشقش دیدم..
همون لحظه دلم میخواست خودمو از پل بندازم پایین.. اما چه فایده.... چرا باید خودمو بخاطر کسی که وانمود به دوست داشتنم میکرد بکشم؟
فیلیکس منو نگاه کرد... ولی من نگاهمو ازش گرفتم و راهو کشیدم و رفتم
ویو فیلیکس
داشتم با سوآ میرفتم خرید که همون نزدیکی ها ا. ت رو دیدم
یعنی اون واقعا خودش بود؟ چرا انقد داغون شده؟ اما خب من دیگه عشق خودم رو دارم و قراره به زودی باهم ازدواج کنیم... اما کمی دلم به حال ا. ت سوخت...
ویو ا. ت
رفتم خونه ی کوچیکی که اجاره کرده بودم روی تخت نشستم و گریه کردم...
ساعت ها.. دقیقه ها.. ثانیه ها... اشک میریختم... اما چه فایده؟... اون که هیچوقت برنمیگرده...
همینجور داشتم با خودم کلنجار میرفتم که...
نوشته این بانو
@s.a.b_girl
Part 6
دیگه کم کم داشت اون اتفاق فراموش میشد که...
فیلیکس رو دست تو دست عشقش دیدم..
همون لحظه دلم میخواست خودمو از پل بندازم پایین.. اما چه فایده.... چرا باید خودمو بخاطر کسی که وانمود به دوست داشتنم میکرد بکشم؟
فیلیکس منو نگاه کرد... ولی من نگاهمو ازش گرفتم و راهو کشیدم و رفتم
ویو فیلیکس
داشتم با سوآ میرفتم خرید که همون نزدیکی ها ا. ت رو دیدم
یعنی اون واقعا خودش بود؟ چرا انقد داغون شده؟ اما خب من دیگه عشق خودم رو دارم و قراره به زودی باهم ازدواج کنیم... اما کمی دلم به حال ا. ت سوخت...
ویو ا. ت
رفتم خونه ی کوچیکی که اجاره کرده بودم روی تخت نشستم و گریه کردم...
ساعت ها.. دقیقه ها.. ثانیه ها... اشک میریختم... اما چه فایده؟... اون که هیچوقت برنمیگرده...
همینجور داشتم با خودم کلنجار میرفتم که...
نوشته این بانو
@s.a.b_girl
۱۳.۸k
۱۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.