فیک عشق شانس تصادف قسمت ۳۸
رئیس دزدها یکی از دانشجو های کالج بود و یه دزد به دزدها دستور داد که ات ا رو بنداز توی زیره زمین و شلاق بزن اشش ات ا وحشت زده بود جیغ میزد دست پا میزد اما فایده ای نداشت دزدها بردنت زیرزمین و آنقدر با شلاق زدنت بی هوش شدی و رئیس دزدها هم کارشو کرد و مثل آشغال ونداختت اونطرف گوشیت هم برداشتن رفتن
رانا اومد پیش تهیونگ گفت تو ات ا رو ندیدی
تهیونگ:نه اصلا اما نگران نباش من به کفش اش ردیاب وصل کردم
از جیمین لب تاپ گرفت و رد یاب رو پیدا کرد
بریم پیداش کردم
رانا اومد پیش تهیونگ گفت تو ات ا رو ندیدی
تهیونگ:نه اصلا اما نگران نباش من به کفش اش ردیاب وصل کردم
از جیمین لب تاپ گرفت و رد یاب رو پیدا کرد
بریم پیداش کردم
۵.۹k
۱۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.