روزی که هیچ کسی را، امکانات و ثروت و ابزار و رفاه و تکنولوژی اش مدد نمی رساند
روزی که هیچ کسی را امکانات و ثروت و ابزار و رفاه و تکنولوژی اش مدد نمی رساند
معرفی کتاب : عین الیقین (تفسیر عینی آیات محکمات قرآن حکیم)
The eye witness certainty
مؤلف : استاد علی اکبر خانجانی
تاریخ تالیف:1376 ه .ش
تعداد صفحه:216
فھرست عناوین
١-سوره حمد
٢-سوره علق
٣ -سوره اخلاص – توحید
۴ -سوره تکاثر
۵ -سوره عصر
۶ -سوره القارعة
٧ -سوره ناس
٨ -سوره تین
٩ -سوره انفطار
١٠ -سوره کافرون
١١ -سوره فلق
١٢ -سوره ماعون
١٣ -سوره بقره
**
همانطور که خداوند در کتابش می فرماید که اکثر مردمان هر چند که خدا را می خوانند ولی در واقع اجنّه را می خوانند و می پرستند و مجنون شده اند.
اسم هر چیزی برای انسان یا نشانه میل و رغبت و علاقه و عطش تقرّب به آن چیز است و یا نشانه بیزاری از آن چیز و یا نشانه اعتیاد به آن چیز. پس نام چیزی را یا از روی عشق و علاقه به آن چیز بر زبان می رانیم و یا از روی عداوت و نفرت و یا از روی اعتیاد. عشق از دل (قلب) است و عداوت از ذهن (ظن) است واعتیاد از تن است. پس اسم چیزی یا از دل آدمی بر می خیزد و یا از ذهن آدمی و یا از جسم آدمی . نام و یاد کسی که دوستش داریم دل را جلا میدهد و وجود را آرامش و عزّت و لذّت می بخشد. ولی نام و یاد کسی که منکرش هستیم و یا با او خصم و رقیب می باشیم ذهن ما را متشنج و مکدر می نماید و نام و یاد چیزی که به آن معتاد می باشیم (مثل تریاک ،غذا، شهوت) تن را بی قرار و رنجور می سازد همانطور که مثلاً یک معتاد به مواد مخدر با نام و یاد آن دچار خماری و درد و پریشانی می شود اگر به آن نرسد حالات جنون از او آشکار می شود و برای رسیدن به آن دست به هر تبهکاری می زند. پس سه نوع کلی از نام خدا در نزد بشر وجود دارد که اسمش هم بر زبان جاری می شود: یاد عاشقانه که ذاکرش را بر جنت خدا وارد می کند و آرام و لذت می بخشد و این یاد در کتاب خدا « ذکر» نامیده شده که واقعه قلبی است و مخصوص مؤمنان است و درجات گوناگون دارد که صلوة یکی از وسایل و دربهای آن می تواند باشد. و یاد دیگر فاسقانه و منکرانه و کافرانه است و تماماً از روی ریا است که به قصد مال مردم خواری انجام می شود همانطور که در سوره ماعون آمده است. و نوع سومش سهوی و از روی عادت است که مجنونانه است و سراسر درد و زجر بهمراه می آورد و چنین کسانی همواره رنجور و دردمند هستند و یاد و نام خدا موجب می شود که خدا را بیشتر از یاد ببرند و بکلی فراموش کنند. اعتیاد آنها به نام خدا (مثلاً در نماز) مثل اعتیاد به مواد مخدر است و چنین نام و یادی سراسر زنجیر و اسارت و خفّت و خواری و زجر بهمراه دارد و در عین حال که خدا را می خوانند از آن نفر ت دارند : مثل رابطه تریاکی ها با تریاک . و این همان جنون و نسیان است وعذاب الله است. چنین آدمهائی در عین حال که بطور سهوی واعتیادی مرتباً نام خدا را بر زبان می آورند ولی در عمل واقعی روزمره ضد احکام خدا عمل می کنند و باطناً از مردان حق و انبیاء الهی و راه و روش آنها نفرت دارند و در مواقع ناکامی کفر هم می گویند ولی مطلقاً قادر نیستند که نماز را ترک گویند. ترک این عادت مثل ترک هروئین دردناک و مرض آور است. از این عذاب رهائی ندارند مگر اینکه اعمال خود را اصلاح نمایند. این دو گروه اخیر از مصادیق عینی «وای بر نمازگزاران» می باشند که در سوره ماعون آمده است و از مصادیق عینی «مغضوبین» و «ضالّین» می باشند که در آیه آخر سوره حمد آمده است. یعنی گروهی هستند که بواسطه نام خدا را بردن به غضب و قهر و خشم او مبتلا شده و نه تنها به خدا نزدیک نشده اند بلکه او را گم کرده و در تاریکی (ضلالت( خود را نیز گم کرده اند و دیوانه شده اند. در صدر اسلام نیز از این نمازگزاران دیوانه بسیار بوده اند که از معروفترین آنها ابن ملجم است و امروزه خود قومی بزرگ می باشند.
**
بترسید از روزی که هیچ کسی را امکانات و ثروت و ابزار و رفاه و تکنولوژی اش مدد نمی رساند.
و سیاست و ریاست و حکومت و وابستگی های اجتماعی و ارتباطی به مراکز قدرت که مظهر و مراکز شفاعت(پارتی بازی) است نیز کارساز نیست
و دستگاه قضائی و قانون که مظهر عدل است نیز به داد کسی نمی تواند رسید
و دست آخر رفیقان و یاران نیز قادر به یاری نیستند:
نه شی ء ،نه شفاعت و نه عدل و نه نصرت! و آن روز آیا امروز نیست؟
از کتاب عین الیقین صفحه 251 اثر استاد علی اکبر خانجانی
معرفی کتاب : عین الیقین (تفسیر عینی آیات محکمات قرآن حکیم)
The eye witness certainty
مؤلف : استاد علی اکبر خانجانی
تاریخ تالیف:1376 ه .ش
تعداد صفحه:216
فھرست عناوین
١-سوره حمد
٢-سوره علق
٣ -سوره اخلاص – توحید
۴ -سوره تکاثر
۵ -سوره عصر
۶ -سوره القارعة
٧ -سوره ناس
٨ -سوره تین
٩ -سوره انفطار
١٠ -سوره کافرون
١١ -سوره فلق
١٢ -سوره ماعون
١٣ -سوره بقره
**
همانطور که خداوند در کتابش می فرماید که اکثر مردمان هر چند که خدا را می خوانند ولی در واقع اجنّه را می خوانند و می پرستند و مجنون شده اند.
اسم هر چیزی برای انسان یا نشانه میل و رغبت و علاقه و عطش تقرّب به آن چیز است و یا نشانه بیزاری از آن چیز و یا نشانه اعتیاد به آن چیز. پس نام چیزی را یا از روی عشق و علاقه به آن چیز بر زبان می رانیم و یا از روی عداوت و نفرت و یا از روی اعتیاد. عشق از دل (قلب) است و عداوت از ذهن (ظن) است واعتیاد از تن است. پس اسم چیزی یا از دل آدمی بر می خیزد و یا از ذهن آدمی و یا از جسم آدمی . نام و یاد کسی که دوستش داریم دل را جلا میدهد و وجود را آرامش و عزّت و لذّت می بخشد. ولی نام و یاد کسی که منکرش هستیم و یا با او خصم و رقیب می باشیم ذهن ما را متشنج و مکدر می نماید و نام و یاد چیزی که به آن معتاد می باشیم (مثل تریاک ،غذا، شهوت) تن را بی قرار و رنجور می سازد همانطور که مثلاً یک معتاد به مواد مخدر با نام و یاد آن دچار خماری و درد و پریشانی می شود اگر به آن نرسد حالات جنون از او آشکار می شود و برای رسیدن به آن دست به هر تبهکاری می زند. پس سه نوع کلی از نام خدا در نزد بشر وجود دارد که اسمش هم بر زبان جاری می شود: یاد عاشقانه که ذاکرش را بر جنت خدا وارد می کند و آرام و لذت می بخشد و این یاد در کتاب خدا « ذکر» نامیده شده که واقعه قلبی است و مخصوص مؤمنان است و درجات گوناگون دارد که صلوة یکی از وسایل و دربهای آن می تواند باشد. و یاد دیگر فاسقانه و منکرانه و کافرانه است و تماماً از روی ریا است که به قصد مال مردم خواری انجام می شود همانطور که در سوره ماعون آمده است. و نوع سومش سهوی و از روی عادت است که مجنونانه است و سراسر درد و زجر بهمراه می آورد و چنین کسانی همواره رنجور و دردمند هستند و یاد و نام خدا موجب می شود که خدا را بیشتر از یاد ببرند و بکلی فراموش کنند. اعتیاد آنها به نام خدا (مثلاً در نماز) مثل اعتیاد به مواد مخدر است و چنین نام و یادی سراسر زنجیر و اسارت و خفّت و خواری و زجر بهمراه دارد و در عین حال که خدا را می خوانند از آن نفر ت دارند : مثل رابطه تریاکی ها با تریاک . و این همان جنون و نسیان است وعذاب الله است. چنین آدمهائی در عین حال که بطور سهوی واعتیادی مرتباً نام خدا را بر زبان می آورند ولی در عمل واقعی روزمره ضد احکام خدا عمل می کنند و باطناً از مردان حق و انبیاء الهی و راه و روش آنها نفرت دارند و در مواقع ناکامی کفر هم می گویند ولی مطلقاً قادر نیستند که نماز را ترک گویند. ترک این عادت مثل ترک هروئین دردناک و مرض آور است. از این عذاب رهائی ندارند مگر اینکه اعمال خود را اصلاح نمایند. این دو گروه اخیر از مصادیق عینی «وای بر نمازگزاران» می باشند که در سوره ماعون آمده است و از مصادیق عینی «مغضوبین» و «ضالّین» می باشند که در آیه آخر سوره حمد آمده است. یعنی گروهی هستند که بواسطه نام خدا را بردن به غضب و قهر و خشم او مبتلا شده و نه تنها به خدا نزدیک نشده اند بلکه او را گم کرده و در تاریکی (ضلالت( خود را نیز گم کرده اند و دیوانه شده اند. در صدر اسلام نیز از این نمازگزاران دیوانه بسیار بوده اند که از معروفترین آنها ابن ملجم است و امروزه خود قومی بزرگ می باشند.
**
بترسید از روزی که هیچ کسی را امکانات و ثروت و ابزار و رفاه و تکنولوژی اش مدد نمی رساند.
و سیاست و ریاست و حکومت و وابستگی های اجتماعی و ارتباطی به مراکز قدرت که مظهر و مراکز شفاعت(پارتی بازی) است نیز کارساز نیست
و دستگاه قضائی و قانون که مظهر عدل است نیز به داد کسی نمی تواند رسید
و دست آخر رفیقان و یاران نیز قادر به یاری نیستند:
نه شی ء ،نه شفاعت و نه عدل و نه نصرت! و آن روز آیا امروز نیست؟
از کتاب عین الیقین صفحه 251 اثر استاد علی اکبر خانجانی
۳.۱k
۱۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.