انتخاب سخت
P2
ویو هان ( اونایی که نمیدونن هان همون هان جیسونگ)
آت تو کلاس بود منم از مربی اجازه گرفتم که برم کلاس رفتم کلاس آت سرشو گذاشته بود رو میز الان وقتشه که گریه شو در بیارم یک فکری به کلم زد موهاشو میکشم
( اون حرفایی که زدن و من ادامه شو میگم )
× هیچی میخوام یکم اذیتت کنم عزیزم
- چی
که موهاشو گرفتم و کشیدم
- عاییییییییییئیییییی
×حقته عشقم
- تو دیوونه ای
× بهتره من برم دلم نمیخواد کسی ببینه به کسب هم نمی گی فهمیدی
- نه نفهمیدم چی میشه ها
× یه کاری میکنم تا عمر داری حرفی که زدی تو مُخت باشه حالا فهمیدی < با صدای بشدت ترسناک >
- اره
_________
ویو ات
از درد داشتم می مردم دلم میخواست گریه کنم ولی از وقتی مامان بابام مردن احساسات منم باهاشون خاک شده حتی یک قطره اشک هم نریختن با اون صداش که گفت یه کاری میکنم تا عمر داری حرفی که زدی تو مخت باشه ترسیدم
و خفه خون گرفتم به خودم آمدم دیدم کسی تو کلاس نیست
ویو هان ( اونایی که نمیدونن هان همون هان جیسونگ)
آت تو کلاس بود منم از مربی اجازه گرفتم که برم کلاس رفتم کلاس آت سرشو گذاشته بود رو میز الان وقتشه که گریه شو در بیارم یک فکری به کلم زد موهاشو میکشم
( اون حرفایی که زدن و من ادامه شو میگم )
× هیچی میخوام یکم اذیتت کنم عزیزم
- چی
که موهاشو گرفتم و کشیدم
- عاییییییییییئیییییی
×حقته عشقم
- تو دیوونه ای
× بهتره من برم دلم نمیخواد کسی ببینه به کسب هم نمی گی فهمیدی
- نه نفهمیدم چی میشه ها
× یه کاری میکنم تا عمر داری حرفی که زدی تو مُخت باشه حالا فهمیدی < با صدای بشدت ترسناک >
- اره
_________
ویو ات
از درد داشتم می مردم دلم میخواست گریه کنم ولی از وقتی مامان بابام مردن احساسات منم باهاشون خاک شده حتی یک قطره اشک هم نریختن با اون صداش که گفت یه کاری میکنم تا عمر داری حرفی که زدی تو مخت باشه ترسیدم
و خفه خون گرفتم به خودم آمدم دیدم کسی تو کلاس نیست
۴.۰k
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.