تک پارتی درخواستی[اسمات]
تک پارتی درخواستی
از جناب جئون
حمایت فراموش نشه
ویو کوک
واییییییییییی چقدر خستم ..ی مدتع کارام هیچ وقت آزادی برام نزاشت و وقتی برمیگردم خونه انقدر خستم که دوش گرفته یا نگرفته بیهوش میشم...و ات خیلی تو این مدت کم بهش توجه کردم و نتونستم براش وقت بزارم و ازم دلخوره ) :
براش عروسک و کلی خوراکی خوشمزه گرفتم و رفتم خونه
_ اتتتتتت کجایی؟
+........
_عا بیبی اینجایی...ببین برات چی خریدم!
+بزارشون رو میز ..خستم میرم بخوابم..
_عا بیب میدونم بهت کم توجه کردم و نتونستم وقت بزارم ولی توام درکم کن کارای شرکت امون نمیدادن و گرنه من تشنه ی با تو بودنم ! ( :
+شب بخیر
_......عوممم شب بخیر
دوش گرفتم و رفتم کنار ات خوابیدم و داشتم فک میکردم چجوری از دلش در بیارم که یهو تکون خورد و دستش و گذاشت رو دی.کم....شت ...تحریک شدم ...چون خیلی وقته رابطه نداشتم زود تحریک شدم..
سعی کردم بخوابم ولی نمیشد ...
_ات؟
+.....
_بیب؟
+...عومم
_میخوامت
+برو شرکت عیزت رو بکن
_عاحح میگم میخوامت میگی برو ....
میدونستم اینجوری ب جایی نمیرسیم...خیمه زدم روش که خواب از چشماش رفت...تو چشمای معصومش نگاه میکردم و به سمت لباش حمله کردم شت بخاطر شرکت از این لعنتیا محروم بودم ....با ولع میخوردم و گاز میزدم ...با دستای ضریفش میخواست فاصلم بده که دستاشو با ی دستم بالا سرش پین کردم
_بیب مقاوت برابر با وحشی شدنم و درد بیشترت
و سراغ گردنش رفتم و ب دندون گرفتم و لباساش رو تو تنش پاره کردم و شلوارمو درآوردم (کوک واسه خواب فقط شلوار میپوشه)
دی.کم رو گذاشتم وسط پو.صیش و چندتا تکون خوردم که اونم تحریک شد....پوزخند زدم
_میخوایش نه؟؟
+.......
_خودت باید بگیش...
+عوممم شروعش کن
دی.کم رو آروم آروم واردش کردم و شروع کردم به تل.مبه زدن
(۱۰ مین بعد)
ات نا.له نمیکرد و رو مخم بود ...سرعت تل.مبه ها رو بردم بالا و محکم ضربه میزدم
+عاح
_دیدی ات خانم دیدی نمیتونی مقاومت کنی!
+عوممم میخوامم
_پس نا.له کن تا بهت لذت بدم..
و ادامه دادم و
[ ۴۰مین بعد ]
_+ عاححح
هردومون باهم ار.ضا شدیم
کنارش خوابیدم شروع کردم به ماساژ دادن شکمش و .....
تامام
کوک از دل ات در میاره
بعد از ۹ ماه دوقلو دارن
و آره دیع ات ننه شد و کوک بابا
( :
از جناب جئون
حمایت فراموش نشه
ویو کوک
واییییییییییی چقدر خستم ..ی مدتع کارام هیچ وقت آزادی برام نزاشت و وقتی برمیگردم خونه انقدر خستم که دوش گرفته یا نگرفته بیهوش میشم...و ات خیلی تو این مدت کم بهش توجه کردم و نتونستم براش وقت بزارم و ازم دلخوره ) :
براش عروسک و کلی خوراکی خوشمزه گرفتم و رفتم خونه
_ اتتتتتت کجایی؟
+........
_عا بیبی اینجایی...ببین برات چی خریدم!
+بزارشون رو میز ..خستم میرم بخوابم..
_عا بیب میدونم بهت کم توجه کردم و نتونستم وقت بزارم ولی توام درکم کن کارای شرکت امون نمیدادن و گرنه من تشنه ی با تو بودنم ! ( :
+شب بخیر
_......عوممم شب بخیر
دوش گرفتم و رفتم کنار ات خوابیدم و داشتم فک میکردم چجوری از دلش در بیارم که یهو تکون خورد و دستش و گذاشت رو دی.کم....شت ...تحریک شدم ...چون خیلی وقته رابطه نداشتم زود تحریک شدم..
سعی کردم بخوابم ولی نمیشد ...
_ات؟
+.....
_بیب؟
+...عومم
_میخوامت
+برو شرکت عیزت رو بکن
_عاحح میگم میخوامت میگی برو ....
میدونستم اینجوری ب جایی نمیرسیم...خیمه زدم روش که خواب از چشماش رفت...تو چشمای معصومش نگاه میکردم و به سمت لباش حمله کردم شت بخاطر شرکت از این لعنتیا محروم بودم ....با ولع میخوردم و گاز میزدم ...با دستای ضریفش میخواست فاصلم بده که دستاشو با ی دستم بالا سرش پین کردم
_بیب مقاوت برابر با وحشی شدنم و درد بیشترت
و سراغ گردنش رفتم و ب دندون گرفتم و لباساش رو تو تنش پاره کردم و شلوارمو درآوردم (کوک واسه خواب فقط شلوار میپوشه)
دی.کم رو گذاشتم وسط پو.صیش و چندتا تکون خوردم که اونم تحریک شد....پوزخند زدم
_میخوایش نه؟؟
+.......
_خودت باید بگیش...
+عوممم شروعش کن
دی.کم رو آروم آروم واردش کردم و شروع کردم به تل.مبه زدن
(۱۰ مین بعد)
ات نا.له نمیکرد و رو مخم بود ...سرعت تل.مبه ها رو بردم بالا و محکم ضربه میزدم
+عاح
_دیدی ات خانم دیدی نمیتونی مقاومت کنی!
+عوممم میخوامم
_پس نا.له کن تا بهت لذت بدم..
و ادامه دادم و
[ ۴۰مین بعد ]
_+ عاححح
هردومون باهم ار.ضا شدیم
کنارش خوابیدم شروع کردم به ماساژ دادن شکمش و .....
تامام
کوک از دل ات در میاره
بعد از ۹ ماه دوقلو دارن
و آره دیع ات ننه شد و کوک بابا
( :
۵.۹k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.