ری اکشن پسرای اچ پی (وقتی میخوای حرصشون رو دربیاری)
ری اکشن پسرای اچ پی (وقتی میخوای حرصشون رو دربیاری)
{این موضوع رو تکپارتی میکنم }
تام : * رفتی که با یه پسر گریفیندوری حرف بزنی و تام هم داشت نگات میکرد*
ا/ت رو به پسره : واو... تو واقعا خوب کوییدیچ بازی میکنی
پسره : عام... مرسی:)تو دوس پسر داری؟
*یهو تام با شتاب و عصبانیت اومد و یقه ی پسررو گرفت و چسبوندش به دیوار و یه مشت نصارش کرد*
تام : آره خیلی هم خوبشو داره... دیگ دوروبرش نبینمت
ا/ت : هی تام... خواهش میکنم بس کن...
*دماغ پسررو شکوند و همونجا ولش کرد ولی مچ دست ا/ت رو محکم گرفت و کشوند تو یکی از کلاس های خالی*
ا/ت : تام تو چت شده؟
تام : من چمه؟ تو رفتی داری با پسره حرف میزنی و باهاش لاس میزنی...
ا/ت اااا... ببخشید تام... من نمیدونستم که انقد ناراحت میشی... (بغض)
تام : الکی بغض نکن... میبخشمت ولی دیگ تکرار نمیشه....
ا/ت:مرسی عشقممممم*بگل*
خب... دیگ خسته نباشی...
خوب بود؟
لایک،؟
بقیه رو هم میزارم
{این موضوع رو تکپارتی میکنم }
تام : * رفتی که با یه پسر گریفیندوری حرف بزنی و تام هم داشت نگات میکرد*
ا/ت رو به پسره : واو... تو واقعا خوب کوییدیچ بازی میکنی
پسره : عام... مرسی:)تو دوس پسر داری؟
*یهو تام با شتاب و عصبانیت اومد و یقه ی پسررو گرفت و چسبوندش به دیوار و یه مشت نصارش کرد*
تام : آره خیلی هم خوبشو داره... دیگ دوروبرش نبینمت
ا/ت : هی تام... خواهش میکنم بس کن...
*دماغ پسررو شکوند و همونجا ولش کرد ولی مچ دست ا/ت رو محکم گرفت و کشوند تو یکی از کلاس های خالی*
ا/ت : تام تو چت شده؟
تام : من چمه؟ تو رفتی داری با پسره حرف میزنی و باهاش لاس میزنی...
ا/ت اااا... ببخشید تام... من نمیدونستم که انقد ناراحت میشی... (بغض)
تام : الکی بغض نکن... میبخشمت ولی دیگ تکرار نمیشه....
ا/ت:مرسی عشقممممم*بگل*
خب... دیگ خسته نباشی...
خوب بود؟
لایک،؟
بقیه رو هم میزارم
۱۰.۷k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.