پارت:۵

پارت:۵
+واقعا دیوانن تایک دقیقه پیش ددی جونش داشت منو میخوردولی حالا جلوروی من وبرای اینکه حرص منودربیاره میبوستش هع(نیشخند)چقدرتودیونه ایی
×عشقم مواطب خودت باشیا
+اوممم باشع توهمینطور
×دلم برات خیلی تنگ میشه(لوس😒)
+ازالان واسه اونشب لحظه شماری میکنم
×همینطور😏
.........
×هووووی هرزه
+.....
×مگه کریی
+جانممم منو صدا میزنی اخه فقط من صدای وزوز میشنیدمم
×هع انگار چش تهیونگ دور دیدی هاا فک کردی تهسونگ رفت همه چی میشه بای بای
×کیم بوراااا
$آاابله خانم کیم
×بگوو بیان این تن لشتو ببدن
$اااچشم
+نمیدونم چی شده بود همه ی جرئتمو جم کردم که جلوش وایستم بااینکه میدونستم اگع بازم به سگ بودنم ادامه بدم وبه حرفاش گوش کنم باز میرع به ددی جونش میگه وددی جونع خداخاستش شروع به زدنم میکنه یا تجاوز هع تجاوز
همینطوری داشتم به اون هرزه نگاه میکردم که دوتا کلع گنده اومدنس سمتم وازیازوهام گرفتن وپرتم کردم زمین وشروع به زدنم کردن
+گوه خورااا ولم کنیننن (هَععععع)
+آییییی
×هرررهررررهرر(😏)
بگو غلط(یاغلت )کردم زرررر بزن(دادوهرهرهر)