Part⁷
Part⁷
علامت ها: یونا+/ تهیونگ-/ سوجین&/ جیون×/ هانول@/ سیون¢/ کیوم£
بی توجهی به حرفام خونم و به جوش می اورد.لیوان و ازش گرفتم که صندلی ای رو کشید و نشست. با چشم غوره ماگ و روی میز گذاشتم و نشستم
+ تهیونگ لطفاً کمکم کن.. من به کمکت نیاز دارم باید اون ویدیو پاک بشه و این قضیه فراموش بشه
_ من خودم و تو دردسر نمیندازم
+ خواهش میکنم.. من واقعا تو دردسر افتادم نمیخوام بچه ها درموردم شایع پراکنی کنن یا فکر های بد بکنن
ماگ و به سمت خودش کشید و قلوپ دیگه ای ازش نوشید.
اوقاتم تلخ شد و بغضم شکست. یجورایی مطمئن بودم که کمکم نمیکنه. این اولین تجربه ی من از مهمونی و مستی بود که خوب پیش نرفت و با عابروم معامله کردم. فکر کردن به اینکه حالا همه یه فاحشه خطابم میکنن من و میترسوند و قطره های سمج اشک و روی صورتم مینشوند و منو به هق هق می انداخت. بی اختیار باریدم.
ماگ و روی میز گذاشت و و با اندکی سکوت و صبر گفت
_ آبغوره نگیر...کمکت میکنم ویدیو رو پاک کنی
سریع اشک هام که پرده ای روی دید محوام بودن کنار زدم
+ راس میگی؟
با سکوت نگاه کرد
_ اره
لبخند جایگزین اشک هام شد. بی اختیار و با تردید لپشو بوسیدم
+ ممنونم..ممنونم ممنونم ممنونم
و با دو به اتاق رفتم
ادامه دارد.......
پارت هفت تموم شد ولی چون هشت کامل نیست آپ نکردم ببخشید کم شد😔
علامت ها: یونا+/ تهیونگ-/ سوجین&/ جیون×/ هانول@/ سیون¢/ کیوم£
بی توجهی به حرفام خونم و به جوش می اورد.لیوان و ازش گرفتم که صندلی ای رو کشید و نشست. با چشم غوره ماگ و روی میز گذاشتم و نشستم
+ تهیونگ لطفاً کمکم کن.. من به کمکت نیاز دارم باید اون ویدیو پاک بشه و این قضیه فراموش بشه
_ من خودم و تو دردسر نمیندازم
+ خواهش میکنم.. من واقعا تو دردسر افتادم نمیخوام بچه ها درموردم شایع پراکنی کنن یا فکر های بد بکنن
ماگ و به سمت خودش کشید و قلوپ دیگه ای ازش نوشید.
اوقاتم تلخ شد و بغضم شکست. یجورایی مطمئن بودم که کمکم نمیکنه. این اولین تجربه ی من از مهمونی و مستی بود که خوب پیش نرفت و با عابروم معامله کردم. فکر کردن به اینکه حالا همه یه فاحشه خطابم میکنن من و میترسوند و قطره های سمج اشک و روی صورتم مینشوند و منو به هق هق می انداخت. بی اختیار باریدم.
ماگ و روی میز گذاشت و و با اندکی سکوت و صبر گفت
_ آبغوره نگیر...کمکت میکنم ویدیو رو پاک کنی
سریع اشک هام که پرده ای روی دید محوام بودن کنار زدم
+ راس میگی؟
با سکوت نگاه کرد
_ اره
لبخند جایگزین اشک هام شد. بی اختیار و با تردید لپشو بوسیدم
+ ممنونم..ممنونم ممنونم ممنونم
و با دو به اتاق رفتم
ادامه دارد.......
پارت هفت تموم شد ولی چون هشت کامل نیست آپ نکردم ببخشید کم شد😔
۲.۲k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.