چند پارتی
رفتم سرکار و برگشتم تو راه برگشت بودم داشبورد رو باز کردم سیگارمو ورداشتم و روشنش کردم
رفتم خونه در رو با کلید باز کردم
یونگی خونه نبود
یه چیزی تو ذهنم پلی میشد و میگفت:《خودتو بکش و راحت شو !》
مطمئن بودم که میخوام این کارو انجام بدم
رفتم توی حموم وان رو پر کردم رفتم تو اتاق و یه خودکار و کاغذ برداشتم و نوشتم :
"
سلام امیدوارم حالت خوب باشه
همونطور که گفتی من برات بیشتر از یه هر*زه نیستم ولی واقعا بهم تجاوز شد توسط همون عمویی که ادعای مظلومیت میکرد باور نمیکنی برو کشوی سمت چپ تختم بازش کن یه پوشه میبینی تمام مدارک هست توش
دوست دارم اوپا:)
از طرف "مین ات"خاهرت
ادامه دارد.....
رفتم خونه در رو با کلید باز کردم
یونگی خونه نبود
یه چیزی تو ذهنم پلی میشد و میگفت:《خودتو بکش و راحت شو !》
مطمئن بودم که میخوام این کارو انجام بدم
رفتم توی حموم وان رو پر کردم رفتم تو اتاق و یه خودکار و کاغذ برداشتم و نوشتم :
"
سلام امیدوارم حالت خوب باشه
همونطور که گفتی من برات بیشتر از یه هر*زه نیستم ولی واقعا بهم تجاوز شد توسط همون عمویی که ادعای مظلومیت میکرد باور نمیکنی برو کشوی سمت چپ تختم بازش کن یه پوشه میبینی تمام مدارک هست توش
دوست دارم اوپا:)
از طرف "مین ات"خاهرت
ادامه دارد.....
۴.۹k
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.