Part.1.
Part.1.
این داستان تقریبا مثل سر گرل هست
الکس دوباره از سازمان DEO(یه سازمان مثل FBI اما با موجودات ماورایی سرو کار داشت) درخواست کار گرفت اما مامانش نمیزاشت که بره و میگفت از نظرم این دیوونگیه من یکبار پدرتو اینطوری از دست دادم نمیزارم این اتفاق برای تو هم بیفته الکس داد میزنه و میگه من بابام نیستم از خونه میره بیرون.
به مدیر سازمان که اسمش جان جونز بود زنگ میزنه
و میگه ار کی باید شروع کنم اونم میگه همین الان بیا به این آدرسی که بهت میگم میاد و میبینه همه جا تا چشم کار میکه بیابونه یه نور خیلی زیادی چشمش رو اذیت میکنه میبینه یه زیر زمین باز میشه و جان میاد بیرون و میگه به سازمان ما خوش اومدی الکس .
الکس سلام میکنه و باهم وارد سازمان میشه جان الکس رو به همه معرفی میکنه بهش لباس مخصوص میده جای خوابشو همه چی رو نشون میده.
صبح میشه......
این داستان تقریبا مثل سر گرل هست
الکس دوباره از سازمان DEO(یه سازمان مثل FBI اما با موجودات ماورایی سرو کار داشت) درخواست کار گرفت اما مامانش نمیزاشت که بره و میگفت از نظرم این دیوونگیه من یکبار پدرتو اینطوری از دست دادم نمیزارم این اتفاق برای تو هم بیفته الکس داد میزنه و میگه من بابام نیستم از خونه میره بیرون.
به مدیر سازمان که اسمش جان جونز بود زنگ میزنه
و میگه ار کی باید شروع کنم اونم میگه همین الان بیا به این آدرسی که بهت میگم میاد و میبینه همه جا تا چشم کار میکه بیابونه یه نور خیلی زیادی چشمش رو اذیت میکنه میبینه یه زیر زمین باز میشه و جان میاد بیرون و میگه به سازمان ما خوش اومدی الکس .
الکس سلام میکنه و باهم وارد سازمان میشه جان الکس رو به همه معرفی میکنه بهش لباس مخصوص میده جای خوابشو همه چی رو نشون میده.
صبح میشه......
۳.۰k
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.