وقتی خيلي کیوت جلو تلویزیون خوابمون برده....)(درخواستی)
وقتی خيلي کیوت جلو تلویزیون خوابمون برده....)(درخواستی)
#هیونینگ کای
#تی اکس تی
ویو ا.ت
از خواب بیدارم شدم ولی کای نبود . رفتم سرویس و کارهای لازم رو انجام دادم و رفتم برای خودم پنکیک درست کردم و با نوتلا و موز تزیین کردم و خوردم. تصمیم گرفتم که یه فیلم کمدی بزارم و نگاه کنم .............
داشتم فیلم نگاه میکردم که به گوشیم یه پیام اومد:(سلام عزیزم خوبی؟من امروز داخل کمپانی کار دارم دیر میام خونه یا شاید اصلا نیام پس منتظر من نباش. دوستت دارم ✨)
آهی از رو کلافگی کشیدم و دوباره مشغول تماشای فیلم شدم.
چند ساعت بعد
ساعت دیگه ۱۰ شده بود و خیلی خسته بودم ولی کار داشتم باید خونه رو مرتب میکردم. آخه ا.ت چرا زود تر خونه رو مرتب نکردی؟🤦
۱ساعت گذشته و خونه تقریباً مرتب شده چون خیلی خسته بودم رو مبل دراز کشیدم تا یکم استراحت کنم ولی دیگه چشام توان پلک زدن نداشت پس چشمامو رو هم گذاشتم و خوابیدم........
ویو کای
کارم آن چنان که فکر میکردم طول نکشید و تموم شد پس وسایلمو برداشتم و به سمت خونه راه افتادم ................
درو باز کردم و با منظره ی خیلی بامزه روبهرو شدم ا.ت خیلی کیوت روی مبل جلوی تلویزیون خوابش برده بود.
به سمتش رفتم جلوش رو زانوهام نشستم.دیگه نتونستم تحمل کنم و لبامو کوبوندم به لباش که چشماشو باز کرد
(علامت کای_علامت ا.ت+)
+عزیزم اومدی(خوابالو)
_آره عشقم اومدم. تو چرا آنجا خوابیدی؟
+خیلی خسته بودم گشادیم شد تا اتاق برم اونجا بخوابم
_آهان🙂... منم خیلی خستم بیا بریم بخوابیم
+باشه بریم
کای ا.ت رو بغل کرد و باهم رفتن خوابیدن........
پایان.........
امیدوارم خوشتون اومده باشه 🤍
لایک یادت نره 🤍
#هیونینگ کای
#تی اکس تی
ویو ا.ت
از خواب بیدارم شدم ولی کای نبود . رفتم سرویس و کارهای لازم رو انجام دادم و رفتم برای خودم پنکیک درست کردم و با نوتلا و موز تزیین کردم و خوردم. تصمیم گرفتم که یه فیلم کمدی بزارم و نگاه کنم .............
داشتم فیلم نگاه میکردم که به گوشیم یه پیام اومد:(سلام عزیزم خوبی؟من امروز داخل کمپانی کار دارم دیر میام خونه یا شاید اصلا نیام پس منتظر من نباش. دوستت دارم ✨)
آهی از رو کلافگی کشیدم و دوباره مشغول تماشای فیلم شدم.
چند ساعت بعد
ساعت دیگه ۱۰ شده بود و خیلی خسته بودم ولی کار داشتم باید خونه رو مرتب میکردم. آخه ا.ت چرا زود تر خونه رو مرتب نکردی؟🤦
۱ساعت گذشته و خونه تقریباً مرتب شده چون خیلی خسته بودم رو مبل دراز کشیدم تا یکم استراحت کنم ولی دیگه چشام توان پلک زدن نداشت پس چشمامو رو هم گذاشتم و خوابیدم........
ویو کای
کارم آن چنان که فکر میکردم طول نکشید و تموم شد پس وسایلمو برداشتم و به سمت خونه راه افتادم ................
درو باز کردم و با منظره ی خیلی بامزه روبهرو شدم ا.ت خیلی کیوت روی مبل جلوی تلویزیون خوابش برده بود.
به سمتش رفتم جلوش رو زانوهام نشستم.دیگه نتونستم تحمل کنم و لبامو کوبوندم به لباش که چشماشو باز کرد
(علامت کای_علامت ا.ت+)
+عزیزم اومدی(خوابالو)
_آره عشقم اومدم. تو چرا آنجا خوابیدی؟
+خیلی خسته بودم گشادیم شد تا اتاق برم اونجا بخوابم
_آهان🙂... منم خیلی خستم بیا بریم بخوابیم
+باشه بریم
کای ا.ت رو بغل کرد و باهم رفتن خوابیدن........
پایان.........
امیدوارم خوشتون اومده باشه 🤍
لایک یادت نره 🤍
۵.۳k
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.