نوستالژی خاطره انگیز
یه شبایی تو زندگی هست که....
وقتی دفتر خاطرات زندگیتو ورق میزنی...
به چیزایی میرسی که نمیدونی تقدیرت بوده یا تقصیرت...
به آدمایی می رسی که هضمشون واسه دل کوچیکت سخته...
و به دردایی می رسی که برای سن و سالت بزرگه...
به آرزوهایی که توهم شد...
رویاهایی که گذشت...
به چیزایی که حقت بود اما شد توقع!!
وزخمهایی که با نمک روزگار آغشته شد...
و احساسی که دیگران اشتباه می نامند...
و دست آخر دنیایی که بهت پشت کرده...
و باز هم انتهای آرزوهایی که نشد و به دلت ماند...
و سکوت هم دوای دردش نیست...
ایکاش دنیا مهربان تر می شد!!
وقتی دفتر خاطرات زندگیتو ورق میزنی...
به چیزایی میرسی که نمیدونی تقدیرت بوده یا تقصیرت...
به آدمایی می رسی که هضمشون واسه دل کوچیکت سخته...
و به دردایی می رسی که برای سن و سالت بزرگه...
به آرزوهایی که توهم شد...
رویاهایی که گذشت...
به چیزایی که حقت بود اما شد توقع!!
وزخمهایی که با نمک روزگار آغشته شد...
و احساسی که دیگران اشتباه می نامند...
و دست آخر دنیایی که بهت پشت کرده...
و باز هم انتهای آرزوهایی که نشد و به دلت ماند...
و سکوت هم دوای دردش نیست...
ایکاش دنیا مهربان تر می شد!!
۵.۰k
۲۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.