پارت 9
پارت 9
رمان روباه قرمز و معشوقه ی مو ابی
ربکا داخل شدو کتاب دو از دست لونا کشید و گفت چرا بی اجازه امدی
اینجا( با عصبانیت) برو داخل اتاقت دختره ع.و.ض.ی حرف گوش کنم
که نیست من نمی دونم چرا اینو اوردم گذاشتم ور دلم رفتم داخل اتاقم
ولی همش فکرم درگیر اون کتابه بود ولی می دونستم اکه دوباره برم
دنبالش ربکااز مدرسه میندازتم بیرون چون سر اون کتابه خیلی عصبانی
شده بود برا همین گذاشتمش برا بعد . فردا صبح که پاشدم رفتم داخل
کلاس استاد کفت امروز می خوایم یه کار سخت انجام بدیم بعد منو
صدا زد تا برم پیشش بعد یه لیوان اب داد و گفت اینو بجوشون گفتم
این کار سخته چوناگه زیاد داغش کنی بخار میشه یه درجه کم تر از بخار
ممکنه لیوان بشکنه و اگه کم نیرو بدی اصلا داغ نمیشه وقتی لیوانو
ازم گرفت و دید اب داغ شده گفت برای ارشد کلاس دست بزنید چون
تونست اولین بار به درستی انجامش بده
رمان روباه قرمز و معشوقه ی مو ابی
ربکا داخل شدو کتاب دو از دست لونا کشید و گفت چرا بی اجازه امدی
اینجا( با عصبانیت) برو داخل اتاقت دختره ع.و.ض.ی حرف گوش کنم
که نیست من نمی دونم چرا اینو اوردم گذاشتم ور دلم رفتم داخل اتاقم
ولی همش فکرم درگیر اون کتابه بود ولی می دونستم اکه دوباره برم
دنبالش ربکااز مدرسه میندازتم بیرون چون سر اون کتابه خیلی عصبانی
شده بود برا همین گذاشتمش برا بعد . فردا صبح که پاشدم رفتم داخل
کلاس استاد کفت امروز می خوایم یه کار سخت انجام بدیم بعد منو
صدا زد تا برم پیشش بعد یه لیوان اب داد و گفت اینو بجوشون گفتم
این کار سخته چوناگه زیاد داغش کنی بخار میشه یه درجه کم تر از بخار
ممکنه لیوان بشکنه و اگه کم نیرو بدی اصلا داغ نمیشه وقتی لیوانو
ازم گرفت و دید اب داغ شده گفت برای ارشد کلاس دست بزنید چون
تونست اولین بار به درستی انجامش بده
۳.۲k
۰۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.