( آرسام )
مسیح : داداش ما اینجاییم
خلاصه که تنها کسی که تتو نداشت این بدبخت بود
و رستا خوشحال و مسیح حرصی
رستا : بهتر تتو میخوای چیکار ؟
مسیح ؛ ای بابا آخه نکاه کن آرسام داره امیر داره آرتا داره من ندارم چرا ؟
آرتا با خنده زد رو شونش و گفت : داداش اینم هست که هنوز بچه ای به سیست نمیخوره
مسیح : جرعت داری دوباره بگو
آرتا : من تسلیم
خندم گرفته بود حالا باید میرفتیم
من : بچه ها آماده آماده؟
همه : آماده
امیر : به امید موفقیت
آیدا : اولین بار مون نیست و آخرین بارمون هم نخواهی بود
آرتا : بزنید بریم
بیرون رفتیم و سوار همون ماشینا شدیم
باید میرفتیم یه عمارت
آرام از سیستم مراقب ما بود
دستمو گذاشتم رو گردنبند و گفتم : آرام؟
و صدای هیجان زده اش
آرام : برید دارمتون
من : رسیدیم حواست باشه
آرام : اوکی...یه عمارت بزرگه برای بردن و معامله نیست برای خوش گذرونی زیر دستای یاروعه
الا میرید اونجا و با یکی به اسم کریم آشنا میشید که اونم همه کاره است
باهاش راه بیاید و گرم بگیرید موفق باشید بچه ها
خلاصه که تنها کسی که تتو نداشت این بدبخت بود
و رستا خوشحال و مسیح حرصی
رستا : بهتر تتو میخوای چیکار ؟
مسیح ؛ ای بابا آخه نکاه کن آرسام داره امیر داره آرتا داره من ندارم چرا ؟
آرتا با خنده زد رو شونش و گفت : داداش اینم هست که هنوز بچه ای به سیست نمیخوره
مسیح : جرعت داری دوباره بگو
آرتا : من تسلیم
خندم گرفته بود حالا باید میرفتیم
من : بچه ها آماده آماده؟
همه : آماده
امیر : به امید موفقیت
آیدا : اولین بار مون نیست و آخرین بارمون هم نخواهی بود
آرتا : بزنید بریم
بیرون رفتیم و سوار همون ماشینا شدیم
باید میرفتیم یه عمارت
آرام از سیستم مراقب ما بود
دستمو گذاشتم رو گردنبند و گفتم : آرام؟
و صدای هیجان زده اش
آرام : برید دارمتون
من : رسیدیم حواست باشه
آرام : اوکی...یه عمارت بزرگه برای بردن و معامله نیست برای خوش گذرونی زیر دستای یاروعه
الا میرید اونجا و با یکی به اسم کریم آشنا میشید که اونم همه کاره است
باهاش راه بیاید و گرم بگیرید موفق باشید بچه ها
۱.۲k
۰۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.