وانشات جونکوک
وانشات جونکوک
+صبح بلند شدم دیدم توی بغل
جونکوکم و گفتم دلم برات تنگ شده بود ولبشو بوسیدم
خواستم بلند شم که یهو دستمو کشید طرف خودش و گفت
-دلم منم تنگت بود
+چجوری میخوای ثابت کنی
-اینجوری
بعدی اسمات و توی کامنت همین پست
+صبح بلند شدم دیدم توی بغل
جونکوکم و گفتم دلم برات تنگ شده بود ولبشو بوسیدم
خواستم بلند شم که یهو دستمو کشید طرف خودش و گفت
-دلم منم تنگت بود
+چجوری میخوای ثابت کنی
-اینجوری
بعدی اسمات و توی کامنت همین پست
۳.۰k
۰۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.