My weird girlfriend
My weird girlfriend
P 8
_ هیچی ولش کن
+ هی بگو
جیمین: ول کن کوکی به ما ربط ندارع
+ ولی..
_ ولش کن
گوشیمو دراوردم و داشتم نگاهش میکردم رسیدیم خونه..از ماشین پیاده شدم انگار مهمون داشتن ماشین دیگه ای هم حیاط بود
قبل از پسرا رفتم تو درست گفته بودم دوتا مرد بودن اهمیت ندادم سلامی هم نکردم..رفتم اتاقم تصمیم گرفتم تم اتاق و عوض کنم برای همین پیش زنعمو رفتم
...رفتم اتاقشون اونجا نبود..خدمت کار داشت لباساشو میزاشت کمد
_اجوماا زنعمو رو ندیدین
🐵 پایین پیش اقای جئون نشستن
_ ممنون
با لباس فرمام رفتم پایین درسته با همون دوتا مرد و پسرا نشسته بودن
🐯 اومدی جسیکا بیا بشین
_ کار دارم اومده بودم سوالی بپرسم
🐯 بیا بشین لطفا
بدون حرفی رفتم کنارش نشستم
شروع به حرف زدن کردن درمورد کار خارج از کشور کردن
اروم گوش زنعمو زمزمه کردم
_ مسئله چیه
🐯 عموت قراره دو هفته بره ژاپن بحث اونه،چیمیخواستی بگی
_اها..من میخوام تم اتاقمو مشکی کنم
🐯 فکر میکردم خوشت اومده
_ خوبه،ولی من میخوام شبیه اتاق خودم باشه
🐯 باشه،بعد از ظهر باهم دیگه میریم چیزی که لازم داریو میخریم
_چشم،من میرم بالا
سرشو تکون داد،از جام بلند شدم رفتم اتاقم رو مخ بود کمد صورتی،تخت صورتی،ساعت،صورتی
در کمدو باز کردم یکی از هودی های مشکی و باریکمو پوشیدم با یه شلوار دمپا
موهامو دم اسبی بستم چتری هامو هم درست کردم
گوشیمو گذاشتم شارژ با لب تاپ جونگکوک هم دنبال فیلم های جدید میگشتم
+ راحت باش
_ راحتم
اومد پیشم خم شد تا ببینه چیکار میکنم
+ چیکار میکنی
_دنبال سریالم
+ چه فیلمی
_ چیزایی مثل زیبای حقیقی( نگاه کردن یه لب تاپ
+ باشه
رفت نشست رو کاناپه و تلوزیون روشن کرد
خودم میخواستم نودل درست کنم
_ نودل درست میکنم میخوای؟
+ نه
_ مطمئنی
+ اره
جوابشو ندادم رفتم برای خودم نودل تند با ترکیب نودل قارچ و پنیر پختم گذاشتم روی میز غذا خوری رفتم لب تاپ و از کاناپه بردارم،برگشتم نشستم
+ هممم بوش خیلی خوبه یکم بهم بده
_ یاا گفتی نمیخورم پس نمیدم
+ تروخدا بوش خیلی خوبه
_نههه
+ تروخدا(کیوت
_ نمیتونی راضیم کنی برو
+ یکممم
_ آیشش باشه
+ مرسیی
کاسه رو برداشت و بغلش گذاشت پشتشو بهم کرد
۱۰ دقیقه گذشت هنو نداد
_ هی بده دیگ
+ بیا
وقتی ازش گرفتم یه نگاهی به کوک کردم یه نگاهی به کاسه
_ یاااااا
خندید و پاشد رفت
_ ولی..ولی.. من .. آیشششش
اعصابمو بهم ریخت ولی چاره دیگه ای نداشتم دوباره پختمش اینبار رفتم اتاقم..
( چند ساعت بعد )
🐯 ( در زدن)
_ بفرمایید
🐯 خوابیده بودی
_ نه
🐯 میخوام برم خرید،اگه میخوای باهام بیا وسایل لازم برای اتاقتو بخر
_ باشه
🐯 من میرم لباساتو بپوش بیا
_ باش
شروع کردم به چیدن لباسام
_ کدوم باشه؟
یه هودی مشکی با طرح تیک تاک و شلوار ستشو برداشتم،کفش های ال استارمو هم پوشیدم کوله پشتیمو هم انداختم شونم هدفونم رو گردنم اویزون کردم رفتم بیرون
جونگکوک داشت میرفت اتاقش
اتاقش روبه روی اتاق منه
+ واو کجا میری بانو
_ رو مخم راع نرو هنوزم ازت اعصبانیم
+ خب از کجا بدونم انقدر خوشمزه میشه بانو
_ کم با این اسم صدام کن شرک
+ شرک؟
_ ارع
+ چرا شرک
_ شبیهشی
+ جانم؟
_ شبیهشی دیگه
کنار زدمش رفتم پیش زنعمو
_ بریم؟
🐯اهوم
سوار ماشین شدیم
بین راه حرفی نزدیم رسیدیم مرکز شهر واقعا خیلی بزرگ و قشنگ بود
عکس بازیگرای معروف رو مغازه های بزرگ و شیک گذاشتع بودن حتی محصولات شرکت بابامم تو چشم بود مارکشم روشون بود
الان یعنی تو چه وضعیه؟
🐯 خب تو برو یکم قدم بزن وقتی من کارم تموم شد زنگ میزنم بیا همینجا
_ باشه
ازش جدا شدم بین مردم راه میرفتم دستمو جیبم فرو بردم هدفون رو هم به گوشم گذاشتم اهنگو پلی کردم
به مغازع ها نگاهی کردم لباسای قشنگی داشتن تصمیم گرفتم برم تو
🐩 میتونم کمکتون کنم خانم
_ لباسای مشکی شبیه خودم کجان؟
🐩 برید سمت چپ اونجا شاید چیزی که بخواین باشه
_ اهوم
اهنگو قطع کرده بودم ولی هنوزم هدفون گوشم بود
چند تا پسر بودن بهم حس خوبی نمیدادن
یجوری نگاهم میکردن ولی اهمیتی ندادم
چندتا هودی انتخاب کردم به سایزاشون نگاه کردم اندازع من بود اون پسرا هنوزم بهم نگاه میکردن حس خوبی نداشتم برای همین نپوشیدم و رفتم حساب کردم...از اونجا اومدم بیرون پشت سرمم اونا اومدن
مشکوک میزدن
لعنتیا
رفتم به یه پاساژ بازم اومدن به بهونه رفتن به سرویس بهداشتی لعنتی هرکسی توش بود( تو سرویش بهداشتی های خارجی جداگونع نیستن)
رفتم توی یکیشون در باز شد فهمیدم اونان درو قفل کردم من سرویس بهداشتی سوم بودم
که...
P 8
_ هیچی ولش کن
+ هی بگو
جیمین: ول کن کوکی به ما ربط ندارع
+ ولی..
_ ولش کن
گوشیمو دراوردم و داشتم نگاهش میکردم رسیدیم خونه..از ماشین پیاده شدم انگار مهمون داشتن ماشین دیگه ای هم حیاط بود
قبل از پسرا رفتم تو درست گفته بودم دوتا مرد بودن اهمیت ندادم سلامی هم نکردم..رفتم اتاقم تصمیم گرفتم تم اتاق و عوض کنم برای همین پیش زنعمو رفتم
...رفتم اتاقشون اونجا نبود..خدمت کار داشت لباساشو میزاشت کمد
_اجوماا زنعمو رو ندیدین
🐵 پایین پیش اقای جئون نشستن
_ ممنون
با لباس فرمام رفتم پایین درسته با همون دوتا مرد و پسرا نشسته بودن
🐯 اومدی جسیکا بیا بشین
_ کار دارم اومده بودم سوالی بپرسم
🐯 بیا بشین لطفا
بدون حرفی رفتم کنارش نشستم
شروع به حرف زدن کردن درمورد کار خارج از کشور کردن
اروم گوش زنعمو زمزمه کردم
_ مسئله چیه
🐯 عموت قراره دو هفته بره ژاپن بحث اونه،چیمیخواستی بگی
_اها..من میخوام تم اتاقمو مشکی کنم
🐯 فکر میکردم خوشت اومده
_ خوبه،ولی من میخوام شبیه اتاق خودم باشه
🐯 باشه،بعد از ظهر باهم دیگه میریم چیزی که لازم داریو میخریم
_چشم،من میرم بالا
سرشو تکون داد،از جام بلند شدم رفتم اتاقم رو مخ بود کمد صورتی،تخت صورتی،ساعت،صورتی
در کمدو باز کردم یکی از هودی های مشکی و باریکمو پوشیدم با یه شلوار دمپا
موهامو دم اسبی بستم چتری هامو هم درست کردم
گوشیمو گذاشتم شارژ با لب تاپ جونگکوک هم دنبال فیلم های جدید میگشتم
+ راحت باش
_ راحتم
اومد پیشم خم شد تا ببینه چیکار میکنم
+ چیکار میکنی
_دنبال سریالم
+ چه فیلمی
_ چیزایی مثل زیبای حقیقی( نگاه کردن یه لب تاپ
+ باشه
رفت نشست رو کاناپه و تلوزیون روشن کرد
خودم میخواستم نودل درست کنم
_ نودل درست میکنم میخوای؟
+ نه
_ مطمئنی
+ اره
جوابشو ندادم رفتم برای خودم نودل تند با ترکیب نودل قارچ و پنیر پختم گذاشتم روی میز غذا خوری رفتم لب تاپ و از کاناپه بردارم،برگشتم نشستم
+ هممم بوش خیلی خوبه یکم بهم بده
_ یاا گفتی نمیخورم پس نمیدم
+ تروخدا بوش خیلی خوبه
_نههه
+ تروخدا(کیوت
_ نمیتونی راضیم کنی برو
+ یکممم
_ آیشش باشه
+ مرسیی
کاسه رو برداشت و بغلش گذاشت پشتشو بهم کرد
۱۰ دقیقه گذشت هنو نداد
_ هی بده دیگ
+ بیا
وقتی ازش گرفتم یه نگاهی به کوک کردم یه نگاهی به کاسه
_ یاااااا
خندید و پاشد رفت
_ ولی..ولی.. من .. آیشششش
اعصابمو بهم ریخت ولی چاره دیگه ای نداشتم دوباره پختمش اینبار رفتم اتاقم..
( چند ساعت بعد )
🐯 ( در زدن)
_ بفرمایید
🐯 خوابیده بودی
_ نه
🐯 میخوام برم خرید،اگه میخوای باهام بیا وسایل لازم برای اتاقتو بخر
_ باشه
🐯 من میرم لباساتو بپوش بیا
_ باش
شروع کردم به چیدن لباسام
_ کدوم باشه؟
یه هودی مشکی با طرح تیک تاک و شلوار ستشو برداشتم،کفش های ال استارمو هم پوشیدم کوله پشتیمو هم انداختم شونم هدفونم رو گردنم اویزون کردم رفتم بیرون
جونگکوک داشت میرفت اتاقش
اتاقش روبه روی اتاق منه
+ واو کجا میری بانو
_ رو مخم راع نرو هنوزم ازت اعصبانیم
+ خب از کجا بدونم انقدر خوشمزه میشه بانو
_ کم با این اسم صدام کن شرک
+ شرک؟
_ ارع
+ چرا شرک
_ شبیهشی
+ جانم؟
_ شبیهشی دیگه
کنار زدمش رفتم پیش زنعمو
_ بریم؟
🐯اهوم
سوار ماشین شدیم
بین راه حرفی نزدیم رسیدیم مرکز شهر واقعا خیلی بزرگ و قشنگ بود
عکس بازیگرای معروف رو مغازه های بزرگ و شیک گذاشتع بودن حتی محصولات شرکت بابامم تو چشم بود مارکشم روشون بود
الان یعنی تو چه وضعیه؟
🐯 خب تو برو یکم قدم بزن وقتی من کارم تموم شد زنگ میزنم بیا همینجا
_ باشه
ازش جدا شدم بین مردم راه میرفتم دستمو جیبم فرو بردم هدفون رو هم به گوشم گذاشتم اهنگو پلی کردم
به مغازع ها نگاهی کردم لباسای قشنگی داشتن تصمیم گرفتم برم تو
🐩 میتونم کمکتون کنم خانم
_ لباسای مشکی شبیه خودم کجان؟
🐩 برید سمت چپ اونجا شاید چیزی که بخواین باشه
_ اهوم
اهنگو قطع کرده بودم ولی هنوزم هدفون گوشم بود
چند تا پسر بودن بهم حس خوبی نمیدادن
یجوری نگاهم میکردن ولی اهمیتی ندادم
چندتا هودی انتخاب کردم به سایزاشون نگاه کردم اندازع من بود اون پسرا هنوزم بهم نگاه میکردن حس خوبی نداشتم برای همین نپوشیدم و رفتم حساب کردم...از اونجا اومدم بیرون پشت سرمم اونا اومدن
مشکوک میزدن
لعنتیا
رفتم به یه پاساژ بازم اومدن به بهونه رفتن به سرویس بهداشتی لعنتی هرکسی توش بود( تو سرویش بهداشتی های خارجی جداگونع نیستن)
رفتم توی یکیشون در باز شد فهمیدم اونان درو قفل کردم من سرویس بهداشتی سوم بودم
که...
۸.۵k
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.