فیک کوک پارت ۴ همراه همیشگی
پ سرم رو عوض کرد و کوک و یونا رفتن تا کارای مرخصی رو انجام بدن
پ:جناب شما کیه این خانوم میشید ؟
ک:دوس پسرشم
ی:نه داداشمه
ک:ا ا ا اره داداششم
پ:میشه لطفا این برگه رو ببرید پزیرش تا اونجا مرخص بشید
ک و ی:بله حتما
رفتن کارا رو انجام دادن وقتی که یونا مرخص شد
ک:میشه بیای پیش من بمونی
ی:ا ا ا اره اما لباسام چی
ک:الان میریم برداریم
ی:اک بریم
وقتی رفتن خونه یونا
ک:چه خونه ای داری
ی:خوشت اومده خوشت اومده
ک: نه بخدا
ی: خفشو بابا خوشت اومده (زنیکه بوق بوق ساکت
شو)
ک:ای بابا اره اره خوشم اومده
ی:همینو میخواستم بشنوم
ک:عیجان عیجان
ی:بریم من وسایلو برداشتم
ک:بریم
خلاصه اینا رفتن خونه کوک
ی:من کجا بخابم
ک:پیش من
ی:نه نمیخوام
ک: محکم بقلش کردم بردم اتاق گذاشتمش رو تخت
و.......
داشتم هم زمان املت درس میکردم
پ:جناب شما کیه این خانوم میشید ؟
ک:دوس پسرشم
ی:نه داداشمه
ک:ا ا ا اره داداششم
پ:میشه لطفا این برگه رو ببرید پزیرش تا اونجا مرخص بشید
ک و ی:بله حتما
رفتن کارا رو انجام دادن وقتی که یونا مرخص شد
ک:میشه بیای پیش من بمونی
ی:ا ا ا اره اما لباسام چی
ک:الان میریم برداریم
ی:اک بریم
وقتی رفتن خونه یونا
ک:چه خونه ای داری
ی:خوشت اومده خوشت اومده
ک: نه بخدا
ی: خفشو بابا خوشت اومده (زنیکه بوق بوق ساکت
شو)
ک:ای بابا اره اره خوشم اومده
ی:همینو میخواستم بشنوم
ک:عیجان عیجان
ی:بریم من وسایلو برداشتم
ک:بریم
خلاصه اینا رفتن خونه کوک
ی:من کجا بخابم
ک:پیش من
ی:نه نمیخوام
ک: محکم بقلش کردم بردم اتاق گذاشتمش رو تخت
و.......
داشتم هم زمان املت درس میکردم
۲.۹k
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.