پارت 38
#پارت_38
معلم جذاب من👨🏻🏫🍓
تند تند از جام بلند شدم و از اتاق زدم بیرون!!
بابام روی مبل جلوی تلویزیون خوابش برده بود...
فورا راه حیاط پیش گرفتم تا برم ببینم موتور بابای من بوده یا نه!!
تو طول مسیر خدارو 5تن و 14معصوم و 124هزار پیامبرو صدا کردم که فقط بابام نباشه چون من دیگه تحمل آبرو ریزی دیگه ای و ندارم!!
پله هارو پایین اومدم و آب دهنمو قورت دادم و به سمت موتور بابام رفتم!!!
چشمام و با ترس بستم و نزدیک موتور که شدم دستی روش کشیدم و گفتم:
+موتور که چیزیش نشد!!
با لبخند با ذوق بالا پایین پریدم و گفتم:
+آخ جونننن پس فقط تشابه اسمی بودهههه
خداروشکرررررر!!
زیر لب آهنگ میخوندم و قر میدادم و با ذوق دوییدم سمت خونه که بهش بگم تشابه اسمی بوده!!
داخل پذیرایی رسیدم که بابام با تعجب پرسید:
-چیزی شده بابا؟!
با ذوق گفتم:
+نه بابایی چی باید بشه؟!
سرتا پامو برانداز کرد و گفت:
-آخه کبکت خروس میخونه!!
معلم جذاب من👨🏻🏫🍓
تند تند از جام بلند شدم و از اتاق زدم بیرون!!
بابام روی مبل جلوی تلویزیون خوابش برده بود...
فورا راه حیاط پیش گرفتم تا برم ببینم موتور بابای من بوده یا نه!!
تو طول مسیر خدارو 5تن و 14معصوم و 124هزار پیامبرو صدا کردم که فقط بابام نباشه چون من دیگه تحمل آبرو ریزی دیگه ای و ندارم!!
پله هارو پایین اومدم و آب دهنمو قورت دادم و به سمت موتور بابام رفتم!!!
چشمام و با ترس بستم و نزدیک موتور که شدم دستی روش کشیدم و گفتم:
+موتور که چیزیش نشد!!
با لبخند با ذوق بالا پایین پریدم و گفتم:
+آخ جونننن پس فقط تشابه اسمی بودهههه
خداروشکرررررر!!
زیر لب آهنگ میخوندم و قر میدادم و با ذوق دوییدم سمت خونه که بهش بگم تشابه اسمی بوده!!
داخل پذیرایی رسیدم که بابام با تعجب پرسید:
-چیزی شده بابا؟!
با ذوق گفتم:
+نه بابایی چی باید بشه؟!
سرتا پامو برانداز کرد و گفت:
-آخه کبکت خروس میخونه!!
۲.۳k
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.