part ❷❻
#part_❷❻
#khanevadeh_hoseleh_sar_bar
بگم برا چی میخواستن سوپرازمون کنن! اونم با ماسک جالبه! 🤔
امیر : رهام بابام فکرشو نکن بیا بریم یه کافه ای بشینیم بعد هر چی خواستی بکن من خیلی گشنمه
رهام : امیر تو هم که از خوردن سیر نمیشی
امیر : ن نمیشم
رهام : خیلی خوب بیا بریم
Ali :
از صبح خونه آرش بودم با آرش نشسته بودم فیلم میدیدم که دیدم یه گوشه نشسته به گوشی نگا میکنه
آرش اونجا چرا نشستی بیا پیشم
آرش : باش... علی میخوام یه چیزیو بهت بگم ولی قول بده که ناراحت نشی
علی : ن بگو
آرش : ببین قول دادیا!
علی : باش قول
آرش : ببین من تو اینستا عاشق یه دختری شدم ولی کلا اسمشو نمیدونم برا همین میخوام بهم کمک کنی اگ زحمتی نیس
علی : همین ! خوب حالا بگو چه کمکی قراره به داداش کوچولوم بکنم؟!
آرش : میخوام باهاش دوست بشی
علی : چی؟! ن بابام اون موقع عاشق من میش یکی هم که فنامو چیکا کنم؟
آرش : باش نخواستم
علی : باش میکنم
آرش : واقعااا ( با داد)
علی : آره ( با داد)
خوب ارش بهش پی ام بده که بیاد به یه آدرسی اونجا همو ببینیم
آرش: الان حلش میکنم
Parisa:
هوفف هنوزم مغزم نمیکشه که چرا اون کارو کردم ای وای آبروم رفت جلو اونا
پرنیا : آبجی منم فک میکردم که قراره با هم ازدواج کنین
پریسا : من!!! اون وقت با کی؟
پرنیا : خوب معلومه امین دیگ
پریسا : چرا داری چرت میگی ، امین ن آقای امین
پرنیا : آخی آبجیم رو عشقش غیرتی شد
پریسا : چه مرگته؟
#khanevadeh_hoseleh_sar_bar
بگم برا چی میخواستن سوپرازمون کنن! اونم با ماسک جالبه! 🤔
امیر : رهام بابام فکرشو نکن بیا بریم یه کافه ای بشینیم بعد هر چی خواستی بکن من خیلی گشنمه
رهام : امیر تو هم که از خوردن سیر نمیشی
امیر : ن نمیشم
رهام : خیلی خوب بیا بریم
Ali :
از صبح خونه آرش بودم با آرش نشسته بودم فیلم میدیدم که دیدم یه گوشه نشسته به گوشی نگا میکنه
آرش اونجا چرا نشستی بیا پیشم
آرش : باش... علی میخوام یه چیزیو بهت بگم ولی قول بده که ناراحت نشی
علی : ن بگو
آرش : ببین قول دادیا!
علی : باش قول
آرش : ببین من تو اینستا عاشق یه دختری شدم ولی کلا اسمشو نمیدونم برا همین میخوام بهم کمک کنی اگ زحمتی نیس
علی : همین ! خوب حالا بگو چه کمکی قراره به داداش کوچولوم بکنم؟!
آرش : میخوام باهاش دوست بشی
علی : چی؟! ن بابام اون موقع عاشق من میش یکی هم که فنامو چیکا کنم؟
آرش : باش نخواستم
علی : باش میکنم
آرش : واقعااا ( با داد)
علی : آره ( با داد)
خوب ارش بهش پی ام بده که بیاد به یه آدرسی اونجا همو ببینیم
آرش: الان حلش میکنم
Parisa:
هوفف هنوزم مغزم نمیکشه که چرا اون کارو کردم ای وای آبروم رفت جلو اونا
پرنیا : آبجی منم فک میکردم که قراره با هم ازدواج کنین
پریسا : من!!! اون وقت با کی؟
پرنیا : خوب معلومه امین دیگ
پریسا : چرا داری چرت میگی ، امین ن آقای امین
پرنیا : آخی آبجیم رو عشقش غیرتی شد
پریسا : چه مرگته؟
۲.۶k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲