مهدی سلمانی میاب : چه کسانی دچار افراط و تفریط میشوند
در جامعه انقلابی ، احساسات و هیجانات باید همیشه برانگیخته باشد تا حکومت پایدار بماند و بر امیال ، با آمال و آرزو ها حکومت کنند
اما در جامعه عقلانی ، عقل و اصول عقلانی حاکم است و خرد و خردمندان حکومت میکنند
به یاد دارم که نظر افلاطون اینچنین بود که میگفت : در وجود انسان سه قوهٔ اصلی فعال هستند : « قوه شهوت» که انسان را به سوی لذایذ و امیال مختلف فرا می خواند؛ «قوه غضب» که انسان را در برابر؛ خطرها و موانع دعوت به ایستادگی و عکس العمل می کند و « قوه عقل» که خوب را از بد تشخیص می دهد و سعادت واقعی را شناسایی می کند . بنابراین در صورتی عمل انسان در جهت سعادت است که بنا به فرمان و راهنمایی عقل انجام پذیرد یعنی قوه غضب و قوه شهوت، تحت کنترل و حکومت عقل باشند و با راهنمایی عقل عمل کنند و اگر عقل که از فضیلت حکمت برخوردار است، حاکم باشد، قوه شهوت «خویشتن داری» پیش میگیرد و قوه غضب متصف به «شجاعت» میشود. برایند و نتیجه چنین سامانی، برقراری «عدالت» میان قوای عقل و شهوت و غضب و در سراسر شخصیت انسان است. انسانی که آراسته به چهار فضیلت «حکمت»، «خویشتن داری»، «شجاعت» و «عدالت» است، نیک بخت است؛ این معیار میان همه انسان ها مشترک و ثابت است و با گذشت زمان تغییر نمی کند.
اما نظر ارسطو شاگرد افلاطون هم اینگونه بود که شهوت و غضب همواره در معرض افراط و تفریط هستند امّا عقل می تواند مانع این افراط و تفریط شود. البته به شرط این که خود عقل رشد کرده و به درجات مناسبی از معرفت دست یابد تا خودش دچار افراط و تفریط نشود. ارسطو معتقد است عقل هر انسانی اعتدال را درک می کند و آن را به عنوان امری درست می پذیرد.
و حالا بعد از ۴۵ سال هنوز انقلابی هستند...
✍ مهدی سلمانی
📝 منابع معتبر :
📚 تاریخ فلسفه ، کاپلستون ، جلد اول ، ص ۲۴۹
📚 همان ، ص ۳۷۹
اما در جامعه عقلانی ، عقل و اصول عقلانی حاکم است و خرد و خردمندان حکومت میکنند
به یاد دارم که نظر افلاطون اینچنین بود که میگفت : در وجود انسان سه قوهٔ اصلی فعال هستند : « قوه شهوت» که انسان را به سوی لذایذ و امیال مختلف فرا می خواند؛ «قوه غضب» که انسان را در برابر؛ خطرها و موانع دعوت به ایستادگی و عکس العمل می کند و « قوه عقل» که خوب را از بد تشخیص می دهد و سعادت واقعی را شناسایی می کند . بنابراین در صورتی عمل انسان در جهت سعادت است که بنا به فرمان و راهنمایی عقل انجام پذیرد یعنی قوه غضب و قوه شهوت، تحت کنترل و حکومت عقل باشند و با راهنمایی عقل عمل کنند و اگر عقل که از فضیلت حکمت برخوردار است، حاکم باشد، قوه شهوت «خویشتن داری» پیش میگیرد و قوه غضب متصف به «شجاعت» میشود. برایند و نتیجه چنین سامانی، برقراری «عدالت» میان قوای عقل و شهوت و غضب و در سراسر شخصیت انسان است. انسانی که آراسته به چهار فضیلت «حکمت»، «خویشتن داری»، «شجاعت» و «عدالت» است، نیک بخت است؛ این معیار میان همه انسان ها مشترک و ثابت است و با گذشت زمان تغییر نمی کند.
اما نظر ارسطو شاگرد افلاطون هم اینگونه بود که شهوت و غضب همواره در معرض افراط و تفریط هستند امّا عقل می تواند مانع این افراط و تفریط شود. البته به شرط این که خود عقل رشد کرده و به درجات مناسبی از معرفت دست یابد تا خودش دچار افراط و تفریط نشود. ارسطو معتقد است عقل هر انسانی اعتدال را درک می کند و آن را به عنوان امری درست می پذیرد.
و حالا بعد از ۴۵ سال هنوز انقلابی هستند...
✍ مهدی سلمانی
📝 منابع معتبر :
📚 تاریخ فلسفه ، کاپلستون ، جلد اول ، ص ۲۴۹
📚 همان ، ص ۳۷۹
۲.۰k
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.