((دنیای رنگی))
part1
(ویو راوی)
توی یک شهر بزرگ به اسم سئول خونه ای بود
پر سرو صدا
پر از صدای خنده
داخل این خونه ۷تا پسر کره ای زندگی میکردند
این پسرا بزرگ ترین بند بوی کره جنوبی بودن
بریم یک سری بزنیم داخل خونه؟
☆بچه ها بیاید ناهاررررررر (بلند)
_امدیم هیونگ
☆نگاه کن چه دست پختی دارم کیف کن 😌
×به به
∆ببین هیونگ چه کرده همرو دیونه کرده
☆اره دیگه ما اینیم 😌🤗🤗
®پس شوگا و جیمین کجان؟
_جیمین اتاقه شوگا هم طبق معمول خواب 😂😂
®برو بگو بیان
_باشه
رفتم سمت اتاق یونگی هیونگ تا بیدارش کنم درو باز کردم خیلی بانمک خوابیده بود اخییی
_هیوووووووونگگگگگگگ پاشووووووووو
^چیه چی شده من کجام 😵💫😵💫😵💫
^بچه نمیتونی یکم اروم تر بیدارم کنی
_نه 😂😂😂😂هیونگ بیا ناهار
^باشه الان میام
رفتم پیش جیمین تا اونم صدا کنم داخل اتاقش بود داشت به گوشی نگاه میکرد چند وقت بود که خیلی سرش تو گوشی بود
_بسه دیگه چقدر سرت تو اون گوشیه
~هوم...
_جیمین گوش میکنی چی میگم؟
~ها اره اره
_خب پس پاشو بریم ناهار بخوریم
~باشه بریم
رفتیم سر میز و مشغول شدیم
^راستی جین هانول کی برمیگرده؟
☆امروز
غذا پرید داخل گلوی جیهوپ
∆(سرفه کردن) امروز؟
®آب بخور
☆اره خودش گفت امروز دیگه برمیگردم
چرا اینجوری شدی
∆هیچی
☆آها بچه ها هانول قراره یک چند وقتی پیشمون بمونه اخه مامان بابام نیستن خونه نمیشه تنها بمونه
®چه خوب
_اره هانول خیلی بامزست
~اره
×پس من برم دستگاهمو اماده کنم با هانول یک چند دست پی اس بزنیم (ps5 )
همه: 😂😂😂😂
(ویو هانول)
آهههه بوی کره من برگشتم وطنم
گل ها درخت ها خیابونا
آدماااااا (بلند)
یک نفری: خانم اروم باشید اینجا فرودگاهه نه میدون جنگ!
♡عاااا ببخشید 😄🤭🤭
(صدای زنگ گوشی) دینگ دینگ دینگ
♡جانم اوپا
☆رسیدی هانول؟
♡اره اوپا همین الان داخل فرود گاهم
☆بیام سراغت؟
♡نه خودم میام
(بعد از مکالمه)
رفتم تا یک تاکسی بگیرم
سوار تاکسی شدم
راننده: خانم کجا میرید
♡میرم خونه
راننده: 😐خانم من از کجا بدونم کجا زندگی میکنی
♡اوه ارع برو....... (ادرسو گفت)
ویو جیهوپ
داخل اتاق بودم که صدای زنگ درو شنیدم
وای یعنی هانوله؟
چیکار کنم حالا؟
یعنی الان باهام اوکیه؟
واییییی من نمیتونم کجا برم
ویو جونکوک
داشتم میرفتم درو باز کنم که با هیونگ مواجه شدم
بالا پایین می پرید و داد و بیداد میکرد
×هیونگ حالت خوبه؟
∆هااا. ارع ارع خوبم کیه پشت در
×نمیدونم دارم میرم باز کنم
∆خب باشه برو
(ویو راوی)
توی یک شهر بزرگ به اسم سئول خونه ای بود
پر سرو صدا
پر از صدای خنده
داخل این خونه ۷تا پسر کره ای زندگی میکردند
این پسرا بزرگ ترین بند بوی کره جنوبی بودن
بریم یک سری بزنیم داخل خونه؟
☆بچه ها بیاید ناهاررررررر (بلند)
_امدیم هیونگ
☆نگاه کن چه دست پختی دارم کیف کن 😌
×به به
∆ببین هیونگ چه کرده همرو دیونه کرده
☆اره دیگه ما اینیم 😌🤗🤗
®پس شوگا و جیمین کجان؟
_جیمین اتاقه شوگا هم طبق معمول خواب 😂😂
®برو بگو بیان
_باشه
رفتم سمت اتاق یونگی هیونگ تا بیدارش کنم درو باز کردم خیلی بانمک خوابیده بود اخییی
_هیوووووووونگگگگگگگ پاشووووووووو
^چیه چی شده من کجام 😵💫😵💫😵💫
^بچه نمیتونی یکم اروم تر بیدارم کنی
_نه 😂😂😂😂هیونگ بیا ناهار
^باشه الان میام
رفتم پیش جیمین تا اونم صدا کنم داخل اتاقش بود داشت به گوشی نگاه میکرد چند وقت بود که خیلی سرش تو گوشی بود
_بسه دیگه چقدر سرت تو اون گوشیه
~هوم...
_جیمین گوش میکنی چی میگم؟
~ها اره اره
_خب پس پاشو بریم ناهار بخوریم
~باشه بریم
رفتیم سر میز و مشغول شدیم
^راستی جین هانول کی برمیگرده؟
☆امروز
غذا پرید داخل گلوی جیهوپ
∆(سرفه کردن) امروز؟
®آب بخور
☆اره خودش گفت امروز دیگه برمیگردم
چرا اینجوری شدی
∆هیچی
☆آها بچه ها هانول قراره یک چند وقتی پیشمون بمونه اخه مامان بابام نیستن خونه نمیشه تنها بمونه
®چه خوب
_اره هانول خیلی بامزست
~اره
×پس من برم دستگاهمو اماده کنم با هانول یک چند دست پی اس بزنیم (ps5 )
همه: 😂😂😂😂
(ویو هانول)
آهههه بوی کره من برگشتم وطنم
گل ها درخت ها خیابونا
آدماااااا (بلند)
یک نفری: خانم اروم باشید اینجا فرودگاهه نه میدون جنگ!
♡عاااا ببخشید 😄🤭🤭
(صدای زنگ گوشی) دینگ دینگ دینگ
♡جانم اوپا
☆رسیدی هانول؟
♡اره اوپا همین الان داخل فرود گاهم
☆بیام سراغت؟
♡نه خودم میام
(بعد از مکالمه)
رفتم تا یک تاکسی بگیرم
سوار تاکسی شدم
راننده: خانم کجا میرید
♡میرم خونه
راننده: 😐خانم من از کجا بدونم کجا زندگی میکنی
♡اوه ارع برو....... (ادرسو گفت)
ویو جیهوپ
داخل اتاق بودم که صدای زنگ درو شنیدم
وای یعنی هانوله؟
چیکار کنم حالا؟
یعنی الان باهام اوکیه؟
واییییی من نمیتونم کجا برم
ویو جونکوک
داشتم میرفتم درو باز کنم که با هیونگ مواجه شدم
بالا پایین می پرید و داد و بیداد میکرد
×هیونگ حالت خوبه؟
∆هااا. ارع ارع خوبم کیه پشت در
×نمیدونم دارم میرم باز کنم
∆خب باشه برو
۳.۶k
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.