رمان
رمان
شب خاص
پارت ۶
- خب یه لحظه ترسیدم دیگه
+ باشه بیا ادامشو ببینیم
- باشه
( داشتیم فیلمو میدیدم که چند دیقه دیگه فیلم خیلی ترسناک شد از حد ترس نفهمیدم جیغ کشیدم و تهیونگ رو بغل کردم خودم هم از کارم شوکه شدم ازش جدا شدم و نشستم)
- من متاسفم
+ ها؟ نه... اشکالی نداره( شوکه)
- من حواسم نبود
+ نه مشکلی نیست شب میتونی بخوابی؟
- عامممم..... نمیدونم فکر نکنم
+ اوه خب میخوای توی اتاق من بخوابی؟ اگه برات اشکالی نداره
- اوه نه مشکلی نیست
+ باشه پس بیا تو اتاق من بخواب
- باشه ممنون
+ خب من میرم بخوابم پاشو بیا
- باشه
( تهیونگ بلند شد و رفت اتاقش منم افتادم دنبالش و باهاش رفتم توی اتاقش)
+ تو روی تخت بخواب من روی کاناپه میخوابم
- نه نمیشه نمیتونم بزارم بخاطر من روی کاناپه بخوابی
+ مشکلی نیست رو کاناپه راحت ترم
- خب اینطوری من نمیتونم بخوابم عذاب وجدان میگیرم
( بازو هامو گرفت و منو نشوند روی تخت )
+ همینجا بخواب باشه؟
- اوه؟....باشه
شب خاص
پارت ۶
- خب یه لحظه ترسیدم دیگه
+ باشه بیا ادامشو ببینیم
- باشه
( داشتیم فیلمو میدیدم که چند دیقه دیگه فیلم خیلی ترسناک شد از حد ترس نفهمیدم جیغ کشیدم و تهیونگ رو بغل کردم خودم هم از کارم شوکه شدم ازش جدا شدم و نشستم)
- من متاسفم
+ ها؟ نه... اشکالی نداره( شوکه)
- من حواسم نبود
+ نه مشکلی نیست شب میتونی بخوابی؟
- عامممم..... نمیدونم فکر نکنم
+ اوه خب میخوای توی اتاق من بخوابی؟ اگه برات اشکالی نداره
- اوه نه مشکلی نیست
+ باشه پس بیا تو اتاق من بخواب
- باشه ممنون
+ خب من میرم بخوابم پاشو بیا
- باشه
( تهیونگ بلند شد و رفت اتاقش منم افتادم دنبالش و باهاش رفتم توی اتاقش)
+ تو روی تخت بخواب من روی کاناپه میخوابم
- نه نمیشه نمیتونم بزارم بخاطر من روی کاناپه بخوابی
+ مشکلی نیست رو کاناپه راحت ترم
- خب اینطوری من نمیتونم بخوابم عذاب وجدان میگیرم
( بازو هامو گرفت و منو نشوند روی تخت )
+ همینجا بخواب باشه؟
- اوه؟....باشه
۱۲.۴k
۱۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.