ی دختره لوس از پله ها اومد پایین

ی دختره لوس از پله ها اومد پایین
لنا(دوست دختر جونگکوک) :ددی این دختره کیه دیگه (با عشوه)
قبل از اینکه کوک جواب بده گفتم :ا/ت هستم
لنا رفت و پیش جونگکوک نشست
هوپی:بچه ها نظرتون چیه عصر بریم ساحل ؟.
همه با حرف هوپی موافقت کردن و منم گفتم باشه بریم
فلش بک به ساحل
همه بازی میکردن و فقط منو کوکی بازی نمیکردیم
کوک:میبینم که حالت خوبه و فراموشم کردی
ا/ت:هه،بایدم فراموش کرده باشم(پوزخند)
ا/ت:نمیخوام با هم دشمن باشیم. پس بیا ی دوست معمولی باشیم. نظرت؟
کوک :اوکیه
ویو لنا
داشتم بازی می‌کردم که خوردم زمین و الکی گریه کردم چون اون هرزه عوضی داشت با کوک حرف میزد
پایان لنا ویو
کوک:دیدم لنا خورد زمین. سریع بلند شدم و رفتم سمتش و بلندش کردم:خوبی؟
لنا:آره ددی جونم (عشوه)
ته:رفتم ا/تو بلند کردم و گفتم :باید تو هم خیس شی
ا/ت :چی(خنده)
شروع کردم و روش آب ریختم
اونم روی من آب می‌ریخت اعضا هم از دور نگاه میکردن و میخندیدن.......
ادامه در پارت بعد.....
کاری ندارم هر ها دو سه ساعت میزارم😑