گم شده در تاریکی وجودت به دنبال کورسوی نوری برای
گم شده در تاریکی وجودت به دنبال کورسوی نوری برای
رهایی میگشتم..
به دنبال راهی برای نفوذ دوباره نور به روزنک های
چشمانم ..
بی خبر از انکه بند بند وجودم دل بسته بود به سرمای نمنا ِک
تاریکی تو !
دیر بود برای فرار از تاالب عشق تو ..
دیر بود برای رهایی از این تاریکی !
حاال من هم شیفته بودم .
شیفته تاریکی تو ..
شیفته تاریکیی که به ارامی تنم را هم رنگ تو میکرد
(من اینو از بجا کپی کردم اما یادم نیست کجا بود)
خلاصه که بنده خدا هر جا هستی راضی باش🙂
رهایی میگشتم..
به دنبال راهی برای نفوذ دوباره نور به روزنک های
چشمانم ..
بی خبر از انکه بند بند وجودم دل بسته بود به سرمای نمنا ِک
تاریکی تو !
دیر بود برای فرار از تاالب عشق تو ..
دیر بود برای رهایی از این تاریکی !
حاال من هم شیفته بودم .
شیفته تاریکی تو ..
شیفته تاریکیی که به ارامی تنم را هم رنگ تو میکرد
(من اینو از بجا کپی کردم اما یادم نیست کجا بود)
خلاصه که بنده خدا هر جا هستی راضی باش🙂
۴.۲k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.