فیک تنهاترینP14
ا.ت ویو:
من فقط داشتم تظاهر میکردم که خوشحالم پدر و مادرم رو کشتم
من حس عذاب وجدان داشتم
الان هم دارم
علامت جیمین: _
علامت ا.ت: +
علامت سویون: &
علامت تهیونگ: /
تو فکر بودم که با صدای جیمین به خودم اومدم
_ا.ت چیزی شده؟ تو فکری
+نه چیزیم نیست(لبخند فیک)
_(ا.ت رو بغل میکنه) بهم دروغ نگو من تو رو خیلی خوب میشناسم نمیتونی دروغ بگی
+راستش...
&ا.ت بیاین بریم عمارت دیگه اینجا چرا وایستادین
+باشه
پرش زمانی تو عمارت
سویون ویو:
حال ا.ت زیاد خوب نبود و فکر میکرد من نمیفهمم
وقتی که رسیدیم عمارت فقط یه راست رفت اتاقشون
رفتم تا صداش کنم بیاد پایین دیدم که صدای گریه کردن
از اتاقشون میاد
رفتم و در زدم
&ا.ت منم میشه بیام تو؟
+آره بیا (اشک هاشو پاک میکنه)
رفتم تو که دیدم ا.ت نشسته رو زمین و پاهاشو مثل بچه هایی که مامانشون رو گم کردن بغل کرده
&ببینم گریه کردی؟ چشمات قرمزه
+نه خاک رفته توش(لبخند فیک)
&تو نمیتونی بهم دروغ بگی. فکر کردی ما نفهمیدیم که حالت خوب نیست
+راستش...(بغض)
&(بغلش میکنه) چرا اینطوری میکنی؟ چرا خودتو عذاب میدی؟
+سویون من اون موقع وقتی که میخواستم بهشون شلیک کنم عذاب وجدان داشتم و الان هم اون حس رو دارم(گریه)
&ا.ت(بغض) گریه نکن میدونی تحمل ناراحتی تو رو ندارم
+سو...سویون فقط اون صحنه جلو چشمامه(گریه)
&ا.ت گریه نکن(بغض)
+من نباید به فکر انتقام می افتادم(گریه) نباید اونا رو می کشتم(گریه)
&ا.ت اونا فقط تاوان کارهایی که با تو کردن رو دادن اونا کاری کردن که از زندگیت متنفر بشی مثل یه خدمتکار باهات رفتار میکردن اونا لیاقت اشک های تو رو ندارن(اشک های ا.ت رو پاک میکنه)
+(آروم میشه) میشه بغلت کنم؟🥺
&آره(دستاشو باز میکنه)
+(اونو هول میده و روش خیمه میزنه) دلم برا بغلت تنگ شده (بغلش میکنه)
که یهو صدای جیمین رو شنیدیم
_اهم اهم(مثلا سرفه ی الکی) دارین چیکار میکنین؟
+تو کی اومدی؟ (از سویون جدا میشه)
_همین الان
_جایزمو ندادی🥺
&من دیگه میرم(لبخند منحرفانه)
+جیمینا🥺
_هوم
+بیا نزدیک
_اومدم
+یکم هم
_خب اومد...
جیمین ویو:
که یهو لبشو کوبوند رو لبم منم از فرصت استفاده کردم و هولش دادم رو تخت و خیمه زدم
_بیب داری تحر*یکم میکنی(بم)
+بهت نیاز دارم🥺
و....
نویسنده: و باهم رفتن نماز خوندن😊
__________________________________________________
شرط ها نرسیده بود ولی چون خیلی مهربونم گذاشتم🥺
شرط نداریم💖🍭
من فقط داشتم تظاهر میکردم که خوشحالم پدر و مادرم رو کشتم
من حس عذاب وجدان داشتم
الان هم دارم
علامت جیمین: _
علامت ا.ت: +
علامت سویون: &
علامت تهیونگ: /
تو فکر بودم که با صدای جیمین به خودم اومدم
_ا.ت چیزی شده؟ تو فکری
+نه چیزیم نیست(لبخند فیک)
_(ا.ت رو بغل میکنه) بهم دروغ نگو من تو رو خیلی خوب میشناسم نمیتونی دروغ بگی
+راستش...
&ا.ت بیاین بریم عمارت دیگه اینجا چرا وایستادین
+باشه
پرش زمانی تو عمارت
سویون ویو:
حال ا.ت زیاد خوب نبود و فکر میکرد من نمیفهمم
وقتی که رسیدیم عمارت فقط یه راست رفت اتاقشون
رفتم تا صداش کنم بیاد پایین دیدم که صدای گریه کردن
از اتاقشون میاد
رفتم و در زدم
&ا.ت منم میشه بیام تو؟
+آره بیا (اشک هاشو پاک میکنه)
رفتم تو که دیدم ا.ت نشسته رو زمین و پاهاشو مثل بچه هایی که مامانشون رو گم کردن بغل کرده
&ببینم گریه کردی؟ چشمات قرمزه
+نه خاک رفته توش(لبخند فیک)
&تو نمیتونی بهم دروغ بگی. فکر کردی ما نفهمیدیم که حالت خوب نیست
+راستش...(بغض)
&(بغلش میکنه) چرا اینطوری میکنی؟ چرا خودتو عذاب میدی؟
+سویون من اون موقع وقتی که میخواستم بهشون شلیک کنم عذاب وجدان داشتم و الان هم اون حس رو دارم(گریه)
&ا.ت(بغض) گریه نکن میدونی تحمل ناراحتی تو رو ندارم
+سو...سویون فقط اون صحنه جلو چشمامه(گریه)
&ا.ت گریه نکن(بغض)
+من نباید به فکر انتقام می افتادم(گریه) نباید اونا رو می کشتم(گریه)
&ا.ت اونا فقط تاوان کارهایی که با تو کردن رو دادن اونا کاری کردن که از زندگیت متنفر بشی مثل یه خدمتکار باهات رفتار میکردن اونا لیاقت اشک های تو رو ندارن(اشک های ا.ت رو پاک میکنه)
+(آروم میشه) میشه بغلت کنم؟🥺
&آره(دستاشو باز میکنه)
+(اونو هول میده و روش خیمه میزنه) دلم برا بغلت تنگ شده (بغلش میکنه)
که یهو صدای جیمین رو شنیدیم
_اهم اهم(مثلا سرفه ی الکی) دارین چیکار میکنین؟
+تو کی اومدی؟ (از سویون جدا میشه)
_همین الان
_جایزمو ندادی🥺
&من دیگه میرم(لبخند منحرفانه)
+جیمینا🥺
_هوم
+بیا نزدیک
_اومدم
+یکم هم
_خب اومد...
جیمین ویو:
که یهو لبشو کوبوند رو لبم منم از فرصت استفاده کردم و هولش دادم رو تخت و خیمه زدم
_بیب داری تحر*یکم میکنی(بم)
+بهت نیاز دارم🥺
و....
نویسنده: و باهم رفتن نماز خوندن😊
__________________________________________________
شرط ها نرسیده بود ولی چون خیلی مهربونم گذاشتم🥺
شرط نداریم💖🍭
۳.۰k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.