پارت 9
پارت 9
قلدر خوشتیپ
ویوی ات
از اون مکان دور شدیم دیگه نزدیکای خونه بودیم که میا ازم جداشد ورفت من داشتم میرفتم خونه ولی توی تعجب بودم که چرا اومد کمکمون کنه کوک (بچم عاشقش شده)
ویوی کوک
رفتم خونه همش داشتم به ات فکر میکردم ولبخند میزدم اخه من چم شده چرا این دختر این باروسرم اورده....
فلش بک به صبح
ویوی ات
با الارم گوشیم از خواب بلند شدم ورفتم حمام وکارهای لازم رو انجام واومدم بیرون لباس فورمم رو پوشیدم رفتم پایین مامانم یه چیزایی روی میز گذاشته بود ولی نمیدونم چرا میل نداشتم
=دخترم بیا صبحانه
+مامان میل ندارم من دیگه برم
=باشه پس خدا به همراهت
+بای
ویوی مدرسه
رفتم توی مدرسه میا اومد پیشم بهم گفت
~ات نمیدونی چیشده
+چی
~همون پسره بود که توی کلاسمون بود اسمش فیلیکس بود(بچه ها اون فیلیکس رو نمیگم)
+خب
~خب بهم گفت روی تو کراش زده بعد بگو چیشد
+وات؟ روی من؟ حالا بعد چی شد
~اون موقع کوک هم بود شنید یه جوری اومد فیلیکس رو زد من خشکم زد الانم دفتر مدیرن
+چی 😳 یا خدااا بیا بریم ببینیم چخبره
~اره بریم
ویوی ات
سری با عجله رفتم توی کلاس کیفم رو گذاشتم ورفتم سمت اتاق مدیر در زدم
#بفرمایید(مدیر)
+ام اقا میشه بیام تو
#بیااا
+این دونفر رو ببخشید گناه دارن
#چراا ببخشم هوم
+هرکاری بگید انجام میدم ولی با این دوتا کاری نداشته باشید همش تقصیر من بود
علامت کوک_
_چی داری میگی هااا
+تو ساکت
_(دهنش بسته شد😂)
#هرکاری که بگم
+ارهه
#شمادوتا برید بیرون
_٪چشم
ویوی ات
یکم درمورد این مدیرمون تحقیق کردم یه هرزه ی به تمام معنا بود.. فقط دعا دعا میکردم که..... نکنه
#باید بری تمام مدرسرو تی بکشی چون کارمندمون که این کارو انجام میداد امروز نیو مد
+هوفف باشهه
#خوبه حالا برو به کارت برس
+چشم
ویوی ات..
رفتم بیرون ورفتم سمت کمدی که وسایل تمیز کردن بود تی واب رو برداشتم ومشغول شدم که فیلیکس اومد
٪ببخشید ات
+عیب ندارهه باباا
٪
قلدر خوشتیپ
ویوی ات
از اون مکان دور شدیم دیگه نزدیکای خونه بودیم که میا ازم جداشد ورفت من داشتم میرفتم خونه ولی توی تعجب بودم که چرا اومد کمکمون کنه کوک (بچم عاشقش شده)
ویوی کوک
رفتم خونه همش داشتم به ات فکر میکردم ولبخند میزدم اخه من چم شده چرا این دختر این باروسرم اورده....
فلش بک به صبح
ویوی ات
با الارم گوشیم از خواب بلند شدم ورفتم حمام وکارهای لازم رو انجام واومدم بیرون لباس فورمم رو پوشیدم رفتم پایین مامانم یه چیزایی روی میز گذاشته بود ولی نمیدونم چرا میل نداشتم
=دخترم بیا صبحانه
+مامان میل ندارم من دیگه برم
=باشه پس خدا به همراهت
+بای
ویوی مدرسه
رفتم توی مدرسه میا اومد پیشم بهم گفت
~ات نمیدونی چیشده
+چی
~همون پسره بود که توی کلاسمون بود اسمش فیلیکس بود(بچه ها اون فیلیکس رو نمیگم)
+خب
~خب بهم گفت روی تو کراش زده بعد بگو چیشد
+وات؟ روی من؟ حالا بعد چی شد
~اون موقع کوک هم بود شنید یه جوری اومد فیلیکس رو زد من خشکم زد الانم دفتر مدیرن
+چی 😳 یا خدااا بیا بریم ببینیم چخبره
~اره بریم
ویوی ات
سری با عجله رفتم توی کلاس کیفم رو گذاشتم ورفتم سمت اتاق مدیر در زدم
#بفرمایید(مدیر)
+ام اقا میشه بیام تو
#بیااا
+این دونفر رو ببخشید گناه دارن
#چراا ببخشم هوم
+هرکاری بگید انجام میدم ولی با این دوتا کاری نداشته باشید همش تقصیر من بود
علامت کوک_
_چی داری میگی هااا
+تو ساکت
_(دهنش بسته شد😂)
#هرکاری که بگم
+ارهه
#شمادوتا برید بیرون
_٪چشم
ویوی ات
یکم درمورد این مدیرمون تحقیق کردم یه هرزه ی به تمام معنا بود.. فقط دعا دعا میکردم که..... نکنه
#باید بری تمام مدرسرو تی بکشی چون کارمندمون که این کارو انجام میداد امروز نیو مد
+هوفف باشهه
#خوبه حالا برو به کارت برس
+چشم
ویوی ات..
رفتم بیرون ورفتم سمت کمدی که وسایل تمیز کردن بود تی واب رو برداشتم ومشغول شدم که فیلیکس اومد
٪ببخشید ات
+عیب ندارهه باباا
٪
۴.۱k
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.